تقي رحماني:
اصلاحات ، تمام شده است، ولي به اين مفهوم
نيست كه تحول طلبي بايد در ايران تمام شود
دستاوردهاي اصلاحات آن دستاوردهايي
كه مي خواستيم نبوده است يعني بين شعارهايي كه داده و محصولي كه زمين گذاشته شده
است، هماهنگي وجود ندارد.
تقي رحماني اعلام كرد: نتيجه قابل حدس انتخابات شورا در شهرهاي بزرگ و تهران
نشان داد كه جبهه واحد داخل حاكميت در كشور ديگر معنا ندارد مگر اينكه بار ديگر
استراتژي جديدي خلق شود.
رحماني روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا گفت: روند اصلاحات در ايران
احتياج به استراتژي جدي و جديدي بر اساس آزادي و مردم سالاري، عدالت نسبي، امنيت و
رعايت منافع ملي در روند جهاني شدن دارد. وي اظهار داشت:
بايد حول اين چهار اصل يك جنبش فكري ايجاد شود، تا به اين وسيله يك ائتلاف بزرگ
براي پيشبرد اصلاحات در ايران به وجود آيد. رحماني گفت: براي اين كار بايد
استراتژي اصلاح طلبان نقد شود و بعد يك طرح استراتژيك جديد پياده شود كه اگر خاتمي
در اين مساله پيش قدم شود، به لحاظ
موقعيت موجود امكان حركت بيشتر هست، ولي در غير اينصورت بايد اين حركت شكل گيرد و
تبليغ شود، در غير اين صورت روند اصلاحات در ايران ديگر دستاورد چنداني نخواهد
داشت.
وي افزود: اصلاحات در يك دوره، تمام شده است، ولي
به اين مفهوم نيست كه تحول طلبي بايد در ايران تمام شود. رحماني گفت:
دستاوردهاي اصلاحات آن دستاوردهايي كه مي خواستيم نبوده است يعني بين شعارهايي كه
داده و محصولي كه زمين گذاشته شده است، هماهنگي وجود ندارد.
وي اظهار داشت: ناهماهنگي شعار و نتيجه آن انفعال
و نااميدي را ايجاد كرده است، درحاليكه مي شود اصلاح طلبي و تحول طلبي را
همانطور كه دوم خرداد يك جنبش فكري سياسي بر اساس حقوق شهروندي بود، ادامه داد.
اين فعال سياسي تصريح كرد: درحال حاضر كشور وضعيت ملتهبي دارد و امكان بررسي آنچه رخ خواهد داد، به طور قطعي وجود
ندارد، اما در صورتي كه فضا همچنان بسته باقي بماند، مسلما انتخابات مجلس هفتم
بهتر از انتخابات شورا نخواهد بود. رحماني گفت: البته با توجه به شرايط، ممكن است
تحولات كشور تحت تاثير تحولات جهاني و منطقه اي قرار گيرد. وي افزود: درهر حال
بايد طراوت سياسي بر جامعه حكمفرما شود، تا از تكرار روندي چون انتخابات شورا كه
نمي توان آن را به علت وجود آراي كم يك پيروزي تلقي كرد، جلوگيري كرد. وي اظهار
داشت: براي به دست آمدن طراوت سياسي جامعه نياز به تشكيل نهادهاي صنفي در كنار
وجود آزادي بيان احساس مي شود. رحماني گفت: ما در ايران گروه هاي سياسي نداريم،
بلكه بلوك داريم و آنچه مشخص است اين است كه از انقلاب مشروطيت به اين طرف هميشه
در كشور جدال آزادي و استبداد وجود داشته كه در عرصه سياست بيشتر و در عرصه اقتصاد
و فرهنگ به ميزان كمتر بروز داشته است.
وي افزود: اكنون در عرصه فرهنگ، تك صدايي فرهنگي با تنوع فرهنگي جدال دارد، در
عرصه اقتصاد عدم شفافيت اقتصادي و در عرصه سياست قطبي كردن قدرت خود را نشان مي
دهد. رحماني اظهار داشت: در جامعه اي كه صنف وجود ندارد، احزاب سياسي به محافل
پارلماني و حاشيه قدرت تبديل مي شوند، چون احزاب مردمي كه نفوذ
مردمي داشته باشند، مجوز فعاليت ندارند و آن احزابي كه در دولت هستند ارتباط مردمي
چندان گسترده اي ندارند.
اين آگاه سياسي گفت: بلوك انحصارطلبان و مردم گرايان يا همان بلوك آزادي و
استبداد، دو بلوك موجود در جامعه هستند كه با هم تضاد
دارند. وي افزود: تحليل عيني بلوك استبداد كه خود چند لايه است، اما ممكن است
يك گرايش ،هدايت بقيه را برعهده بگيرد و همچنين
بلوك اصلاح طلبان كه به لايه داخل حاكميت و بيرون حاكميت تقسيم مي شود، در اين برهه
ضروري است. رحماني گفت: عده اي از اصلاح طلبان معتقدند كه اصلاحات بايد پيش رود و
گروهي ديگر تمايل به پيشبرد سياسي اصلاحات ندارند كه اين گروه براي گرايش اول مشكل
ايجاد كرده اند و باعث شده اند، برخي از اصلاح طلباني كه خواهان پيشبرد اصلاحات
هستند، استراتژي ذهني طرح كنند و
به جايي نرسند.
وي افزود: نبود اصناف در كشور مانع شكل گيري جامعه مدني است و نبود احزاب نيز
وجود جامعه سياسي را با مشكل مواجه مي سازد، چون احزاب ما تنها احزاب انتخاباتي
هستند. رحماني گفت: طرف مقابل اصلاحات كمربسته تا اصلاحات را ناكارآمد كند و از او
نمي شود توقع داشت اين كار را نكند، اما از اين طرف توقع مي رود به او بهانه اي
ندهد. وي "منافع گوناگون اصلاح طلبان" و "يك سري وابستگي هاي
رانتي" را مانع اصلي در راه "شفاف سازي اقتصادي در داخل قدرت"
دانست و افزود: منطقي نكردن بروكراسي و شفاف سازي اقتصادي باعث شده است ،دولت اصلاحات، دستاورد ملموسي نداشته
باشد. وي گفت: اصلاح طلبان به واسطه اينكه مي خواستند اصلاحات را محدود كنند از
ارتباط موثر با سه قشر اجتماعي زنان، جوانان و قوميت ها پرهيز كردند و صرفا هم سعي
كردند برخورد سياسي داخل حاكميتي و قدرت كنند. رحماني اظهار داشت: جبهه اصلاحات در
ايران بايد پالايش شود و هيچ ايرادي
ندارد كه ما دو گرايش اصلاح طلب داشته باشيم، يك گرايش اصلاح طلب محافظه
كار و يك گرايش اصلاح طلب مردم گرا و اينها با هم همكاري كنند. وي "نداشتن
نگاه به بيرون از سوي جبهه اصلاحات" و برخورد كاربردي با سه قشر "زنان،
جوانان و قوميتها" را از ايرادات ديگر اصلاح طلبان دانست.
اين تحليلگر سياسي گفت: اصلاح طلبان به لحاظ سياسي هيچگاه سعي نكردند عرصه هاي
پيوند را از داخل حاكميت به طرف داخل مردم و با گروه هاي ديگر سياسي ببرند. وي
ميزان دستيابي به شعار "ايران براي همه ايرانيان"
را خيلي كم دانست و اظهار
داشت: اساس اين شعار مردم سالاري است و نبايد آن را از دست داد.
رحماني افزود: بايد در يك پروسه زماني اين شعار تحقق يابد اگرچه ميزان دستيابي
به آن كم بوده، اما ايجاد توقع در اذهان توسط اين شعار بسيار مهم است. وي گفت: دستيابي
به طراوت سياسي، هزينه سنگيني دارد كه همين اصلاحات را در بن بست قرار مي دهد و يكي از اين هزينه ها
شركت كم مردم در انتخابات شورا بود.
رحماني افزود: بحث ديگر در مشاركت كم مردم در انتخابات، نبود برنامه مشخص
احزاب بود، چون احزاب با يك سري شعارهاي كلي چون "شهر الكترونيكي" يا "به
ياران نماينده اكثريت خاموش راي دهيد" يا "شورا بنيان دموكراسي"
وارد عرصه انتخابات شورا شدند، در حالي كه مردم در انتظار ديدن يك دستاورد ملموس و
عملي از شوراها هستند.
تقي رحماني اظهارداشت: مثلا اصلاح طلبان تيم اقتصادي خود را به كارگزاران
واگذار كردند، در صورتي كه جبهه مشاركت در ظاهر بايد با كارگزاران سازندگي فرق
داشته باشد. رحماني گفت: وجود يك چهره كه به قول خودش براي سه دولت برنامه اقتصادي
نوشته است، نشان مي دهد در ايران چقدر قدرت سياسي شيرين است. وي افزود: به گفته نوربخش،
وي براي دولت موسوي با ديدگاه بسته، هاشمي رفسنجاني با ديدگاه باز تعديلي و خاتمي
كه تلفيقي از اين دو ديدگاه را داشته، برنامه ارايه كرده است.
وي گفت: در دنيا معمولا هنگامي كه دولتي روي كار مي آيد تيم اقتصادي خود را دارد،
در حالي كه وجود يك چهره اقتصادي در سه دولت، نشان مي دهد كه چقدر تيم اقتصادي
اصلاح طلبان ناقص بوده است.
رحماني افزود: اين واقعا تاسف برانگيز است كه جبهه
مشاركت هيچگونه برنامه اقتصادي نداشت، مگر امكان دارد كه يك جبهه تشكيل داد و
در قدرت بود، ولي برنامه اقتصادي نداشت؟
وي گفت: اين نشان مي دهد كه در ايران بسياري از چهره هاي سياسي سوپرمن هستند،
درحالي كه يك چهره سوپرمن در سياست هيچ چيز نيست، چون شما يا تندرو هستيد و يا
كندرو، يا طرفدار اقتصاد باز هستيد و يا به دلايلي طرفدار اقتصاد بسته و نمي شود
در يك زمان همه اينها بود بدون اينكه اتفاقي رخ دهد و اين نشان مي دهد كه در
اقتصاد ايران عملا برنامه مهمي رخ نداده
و اين خطرناك است.
اين تحليلگر سياسي افزود: وجود چهره هاي هميشگي در صحنه اشكال ساختاري دارد،
چون افراد به واسطه حضور در تابلو در جامعه مطرح هستند. وي گفت: چون نهاد و صنف در
جامعه وجود ندارد، افراد جايگاه خود را به
درستي نمي يابند و به محض اينكه مي روند كنار، اوت مي شوند به همين خاطر در ايران هر فردي از اسب افتاد از اصل مي افتد و اين باعث مي شود قدرتمندها به
تعويض دموكراتيك قدرت تن ندهند. رحماني اظهار داشت: در جامعه ايران، شكاف هاي
گوناگوني وجود دارد كه اين شكاف هاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي بر هم تاثيرگذار
هستند. وي گفت: مثلا اگر توان اقتصادي دولت خاتمي
بالا بود و يا مشكلات دوران سازندگي هاشمي را نداشتيم، شايد آنقدر سردي سياسي بر
اصلاحات وارد نمي شد، يعني مساله "نان" آنقدر مهم نمي شد.
رحماني افزود: «كبوتر آزادي به دان احتياج دارد و مرغ عشق هم» و در كل آزادي
به چيزي نيازمند است و آن چيز دست يابي به
حداقل معيشت است، اصلا مي گويند دموكراسي براي كشوري است كه حداقل رفاه را دارد، درحالي كه جامعه ما،
جامعه موزوني نيست. وي اظهار داشت: جامعه ما از لحاظ فرهنگي و نظري جلو رفته است و
اين از دستاوردهاي مدني است، چون حضور زنان در جامعه با وجود همه نابساماني ها
و اقشار اجتماعي متنوعي كه داريم كاملا
مشخص است. اين تحليلگر سياسي گفت: ما به لحاظ فرهنگي از تمام كشورهاي خاورميانه
جلوتريم، اكثر كشورهاي خاورميانه اگر بخواهند به ما برسند بايد تحولي چون ما را طي
كنند. وي افزود: اگرچه ما به لحاظ فرهنگي جامعه متحول
و متنوعي داريم، ولي به لحاظ اقتصادي شايد از تركيه هم عقب تر باشيم و به لحاظ
سياسي با موانع زيادي برخورد داشته باشيم كه اينها مانع از رشد منطقي اصلاحات در
ايران مي شود.
رحماني گفت: تحولات اقتصادي، سياسي و فرهنگي مثبت اگر با هم پيش روند، برگشت
ناپذيرند، درحالي كه در جامعه ما تحولات فكري فرهنگي جلوتر، اقتصادي بسيار كندتر و تحولات سياسي در وهله دوم قرار
دارد. وي افزود: اگر اين سه تحول را در كنار هم قرار دهيم و عامل تحولات ساختاري و
آموزشي را به آن اضافه كنيم، مي بينيم تحولات ساختاري و اقتصادي در جامعه ما خيلي
كند است و اين خود مي تواند مانعي براي عيني شدن اصلاحات شود.
رحماني اظهار داشت: در عرصه اقتصادي شكاف هاي طبقاتي، رانت خواران و آنهايي كه
از رانت برخوردارند، آنهايي كه به ساماني رسيده اند و آنهايي كه هميشه اشك مي
ريزند، وجود دارند. وي افزود: در
عرصه فرهنگي ايران به تنوع رسيده است، اما عده اي هنوز تنوع فرهنگي را قبول ندارند
و معتقدند كه بايد يك مرجع فرهنگي وجود داشته باشد، در صورتي كه جامعه ما پذيراي
يك مرجعيت فرهنگي نيست. رحماني گفت: در عرصه سياست نيز اصلاح طلبان و ترقي طلبان
با مانع انحصار و ابزارهاي قانوني برخواهند خورد كه تمامي اين مسايل جامعه را در
بحران قرار مي دهد.
اين تحليلگر مسايل سياسي اظهار داشت: مجموعه شكاف ها و مشكلات خارجي و داخلي
كشور نشان مي دهد كه جامعه ما به يك تيزهوشي و فهم از منافع ملي نياز دارد. وي گفت: ارايه تعريف دقيقي از منافع ملي به وسيله كارشناسان و اجرا و تبليغ آن
به وسيله دانشجويان و در محيطهاي روشنفكري لازم است تا براساس آن منافع ملي فراگير
كه بر اساس حق شهروندي و دموكراسي باشد بتوان جامعه را به تعادل رساند تا شكافها و
فاصله ها معقول شود. رحماني اظهار داشت: اگر جامعه به تعادل نرسد، شكافها به شكل
خشونت باري فعال مي شوند، ولي اگر
بتوانيم به درك معقولي برسيم، مي توانيم اين شكافها را كم و به هم نزديك كنيم. وي
گفت: هيچگاه جامعه نمي تواند براي همه برابر باشد، اما مي شود كاري كرد تا قابل
تحمل شود. اين فعال سياسي
اظهار داشت: آنچه بايد در نظر داشت اين است كه يك ملت هيچگاه از بين نمي رود، مثلا
ملتي مثل ملت ايران ممكن است از بحراني به بحران ديگر رود، ولي از بين نخواهد رفت.
رحماني افزود: مردم در شرايط بحراني راهي را انتخاب خواهند كرد و آن راه، به اين
مفهوم نيست كه به سلامت مي روند، آن به اين مفهوم است كه از بين نمي روند.