سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۱ - ۴ مارس ۲۰۰۳
خشنودی از نتيجه انتخابات؟

خشنودی از نتيجه انتخابات؟

 

مقاله از دکتر جمشيد فاروقی

 

دو روز پس از اعلام نتايج انتخابات شوراها در ايران، موضوع ارزيابی اين حادثه در دستور کار يکايک چهره های سياسی، سازمانها، پژوهشگران و حتی افراد پراکنده قرار گرفته است. صفحه های اينترنتی سرشاراند از تحليلهای ريز و درشت پيرامون نتايج اين انتخابات. برخی با خرسندی تمام از شکست اصلاح طلبان در ايران، نتيجه اين انتخابات را نوعی تائيد ارزيابيهای پيشين خود دانسته اند. برخی حتی گام را از اين فراتر نهاده و مدعی شده اند که نتايج اين انتخابات پايان دوره ای از حيات تاريخی جمهوری اسلامی ايران است. برخی اين را پيروزی محافظه کاران قلمداد نموده و مدعی شده اند که عدم استقبال گرم مردم از انتخابات شوراها عملا بسود نيروهای محافظه کار بوده و به تقويت آنان منجر شده است. بهرحال ميتوان مطمئن بود که بازار و کارزار تحليل اين انتخابات و آينده و فرجام جنبش دوم خرداد و جريان سوم ظرف روزها و هفته های آينده پررونق خواهد بود.

با آنکه ارزيابی دقيق نتايج برآمده از اين انتخابات و بويژه پيشگوئی تحولات آتی ناشی از آن امر چندان سهل و ساده ای نيست، اما ميتوان چند نکته را مورد توجه قرار داد.

 

نکته نخست آنکه، پايان انتخابات شوراها، پايان انتخابات و پايان دوران انتخابات در ايران نيست. بديهی است که نميتوان پذيرفت کشوری که دهه ها تشنه کسب حق شرکت در انتخابات آزاد  بوده بهمين راحتی چشم بر اين حق خود ببندد و آنرا مجددا به تاريخ درشتخوی اين مرز و بوم وانهد. تاريخ ايران از دوران انقلاب مشروطه تا کنون همواره شاهد پيکار مردم برای کسب آزاديهای مدنی بوده و حق آزادانه انتخاب شدن و آزادانه انتخاب کردن در شمار اصلی ترين حقوق يک جامعه مدنی است. چنين است که نميتوان واکنش روز جمعه مردم ايران را روی برتافتن از انتخابات و اين حق دانست. مردم کشور در چند دوره حيات تاريخ معاصر خود، برای مشارکت در روند تصميم گيريهای اجتماعی و سياسی به صحنه آمده و انقلاب دوم ايران نيز، صرفنظر از نتيجه و کارنامه آن،  يکی از شاخص های تلاش و نبرد مردم برای کسب آزاديهای سياسی بوده است. از اينرو، روی برتافتن آزادانه از موضوع انتخابات روز جمعه نهم اسفندماه، روی برتافتن از حق شرکت در انتخابات آزاد نيست.

 

نکته دوم اينکه، روی برتافتن از موضوع انتخابات روز جمعه نهم اسفندماه، روی برتافتن از اصلاحات و اصلاح طلبی در کشور نيست. پيام مردم در اين روز اين نبوده است که ما از  اصلاح و اصلاح طلبی چشم پوشيده ايم و اينک به رقيب بگو که هر آنچه دلش خواست با ما کند. مردم و جامعه ايران تشنه اصلاح و اصلاح طلبی اند. جريان معروف به جريان دوم خرداد و انتخابات دوره نخست  و حتی دوره دوم رياست جمهوری و هچنين انتخابات مجلس بوضوح نشان دادند که مردم و جامعه ايران برای اجرای پروژه های دگرسازی بافت و ساخت اجتماعی کشور و افزايش آزاديهای مدنی لحظه شماری ميکنند. روی برتافتن مردم از موضوع انتخابات روز جمعه، روی برتافتن از اصلاحات نيست، بلکه مردم با عدم استقبال خود از اين انتخابات آشکارا ناخرسندی خود را از نحوه رويکرد نيروهای اصلاح طلب درون حکومت جمهوری اسلامی با خواستهای خود، بيان داشتند. آنان نشان دادند که تاثير وعده و سخنان شيرين تاثيری کوتاهمدت بيش نبوده و نميتوان تلخی زندگی را با حلاوت سخن از بين برد. مردم خواستار حرکت و پيگيری از سوی نيروهای اصلاح طلب هستند. حال آنکه نيروهای برآمده از انتخابات پيشين به اين خواست مردم ايران توجه لازمه مبذول نداشته اند.

 

نکته سوم اينکه جريان دوم خرداد پس از نهم اسفند تنها دو راه در پيش دارد. يا قادر است در رويکرد خود نسبت به خواستهای مردم در زمينه اصلاحات تجديد نظر نموده و با پيگيری در راستای برآورده ساختن نيازهای مردم تلاش ورزد و يا اينکه همانگونه که برخی از تحليلگران پيش بينی کرده اند، نهم اسفندماه فرجام بدفرجام تاريخ دوم خرداد خواهد بود.

 

نکته چهارم اينکه، اصلاحات و پيشبرد اصلاحات موضوع کار انحصاری نيروئی خاص نيست. پيشبرد امر اصلاحات از بالا با شرايط حاضر حاکم بر کشور همخوانی ندارد. در سالهای نخست پس از پيروزی محمد خاتمی در انتخابات دوره نخست رياست جمهوری، تنها برای مدت زمان محدودی، امکان پيشبرد اصلاحات از طريق اقدامات سامانيافته از سوی بخش انتخابی شريک در قدرت، وجود داشت. اينک در زمانه ديگری ميزيم. پيشبرد امر اصلاحات در ايران بدون همگامی و همراهی مردم، خواه بشکل سازمانيافته و خواه بشکل خود جوش، ممکن و ميسر نيست.

 

نکته پنجم اينکه، نتايج انتخابات شوراها حاکی از شکست جريانی و پيروزی جريان ديگر در جمهوری اسلامی ايران نبود، بلکه عملا نشان داد که آينده جمهوری اسلامی ايران وابسته به اجرای اصلاحات در کشور است. در يک کلام اصلاحات در کشور حکم شيشه عمر جمهوری اسلامی ايران را داشته و هرگونه ترديد و درنگ در اجرای اين اصلاحات نه تنها جناح اصلاح طلب درون حاکميت را بشدت تضعيف خواهد نمود، بلکه کل رژيم را آسيب پذير خواهد ساخت.