شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۱ - ۱ مارس ۲۰۰۳
مبارزه تبليغاتی رژيم جمهوری اسلامی بر عليه فعالان سياسی بلوچ

مبارزه تبليغاتی رژيم جمهوری اسلامی

 بر عليه فعالان سياسی بلوچ

چرا رژيم جمهوری اسلامی اصرار بر اشرار، قاچاقچی، و سلطنت طلب خواندن نيروهای مبارز بلوچ دارد

 

صمد بلوچ

 baloch@baloch2000.com

 

دستگاه تبليغاتی اطلاعات در داخل و خارج بر عليه بلوچها شديدا فعال شده است

با فعال شدن نيروهای بلوچ در خارج از کشور و بخصوص در اروپا، دستگاه تبليغاتی اطلاعات رژيم جمهوری اسلامی کليه عوامل و عناصر خود را بسيج کرده است تا يک بار ديگر هر نوع تشکل و سازمانده ای نيروهای بلوچ را به شکست وا دارد. سخنان يک ماه پيش وزير اطلاعات در زاهدان مبنی بر خنثی کردن نقشه های دشمنان انقلاب در سيستان و بلوچستان و خارج از منطقه بسيار حائز اهميت بود. سفر اخير آيت الله خامنه ای به استان و سخنان وی در زاهدان و چابهار در رابطه با فعاليت ها و نقشه های ضد انقلاب را نيز ميتوان در همان راستا ارزيابی نمود. وی هشدار داد که امروز نيز همانند اوايل انفلاب عناصری با افکار منحرف فعال شده اند. سخنان مدير کل اطلاعات استان سيستان و بلوچستان که در حضور آيت الله خامنه ای ابراز شده اند از اهميت ويژه ای برخوردار می باشد. مدير کل اطلاعات استان سيستان و بلوچستان به آيت الله خامنه ای اطمينان داد که اداره تحت سرپرستی وی امکانات لازم را جهت مبارزه با دشمنان انقلاب (عناصری با افکار منحرف) در داخل و خاج از استان در اختيار دارد.

از آنسوی ديگر روزنامه های رژيم و برخی از سايت های انترنتی وابسته به رژيم دست به تبليغات ماهرانه ای بر عليه نيروهای سياسی بلوچ زده اند. به عنوان مثال روزنامه ايران خبر از ملاقات بلوچهای ايرانی با نادر زاهدی و داريوش همايون در افغانستان می دهد. تبليغات مسموم و شايعه پراکنی برخی از عوامل رژيم از طريق کانالهای مختلف نظير راديو، اينترنت و پال تالک نيز رو به افزايش است. اخيرا نيز يکی از مامورين عاليرتبه اطلاعات که از ايران گريخته و به اپزوسيون رژيم پيوسته است فاش ساخت که وزارت اطلاعات ايران هزاران جاسوس و خبرچين در خارج دارد. بسياری از اينان درلباس ميش ظاهرا مشغول مبارزه با رژيم ميباشند تا بدينگونه خود را به نيروهای انقلابی اپوزسيون نزديک کرده و در آنها نفوذ کنند. عده ای ديگر نيز در ظاهری انقلابی و چپ به شايعه پراکنی و افتراء بر عليه فعالان سياسی در زير لوای نقد انقلابی، افشاگری، و موضع گيری ايدئولوژيکی مشغول ميباشند.

براستی آيا نيروهای مخالف رژيم هيچگونه استراتژی خاصی برای مقابله با سيل جديد تبليغاتی و اتحاد شکنی اطلاعات جمهوری اسلامی تديون کرده اند يا نه؟ همگام با ساير نيروهای انقلابی ايران، درطی شش ماه اخير اکثريت جريانات، تشکيلات، سازمانها و شخصيت های مبارز بلوچ جهت تشکيل يک جبهه متحد بلوچستان سرگرم و مذاکره و گفتگو با يکديگر ميباشند. تشديد مبارزه بر عليه رژيم جمهوری اسلامی و و به گوش جهانيان رساندن صدای مظلوميت و محروميت مضاعف مردم بلوچ و احقاق حقوق حقه مردم ستمديده بلوچ از جمله اهداف اين جبهه ميباشد.

در طول بيست وچهار سال گذشته بسياری از جريانات و سازمانهای بلوچی دستخوش حوادث سياسی بسياری شده اند. بسياری از آنان شايد کمتر به نقش عوامل اطلاعاتی در شکست سازمانی خود پی برده باشند. بسياری ازعناصر اطلاعات که وارد اينگونه جريانات ميشوند موضعی بسيار افراطی و به ظاهر دو آتشه ميگيرند تا مانع هر گونه کار اساسی و عملی گردند. البته بايد اذهان داشت که تمايز اينگونه عوامل نفوذی و اطلاعاتی از عناصر ساده لوح و تندرو افراطی که بر مبنای دگماتيسم ايدئولوژيکی عملا" همان کار را ميکنند، کاری آسانی نيست. متاسفانه بيماری دگماتيسم عقيدتی و ارزيابی کردن پديده ها و مسائل سياسی از پشت عينکهای به اصطلاح شيک ايدئولوژيکی که تاريخ مصرفشان سالها پيش سپری شده است، در بين بسياری از جريانات سياسی همچنان شيوع دارد.

شناخت روش و تاکتيک های عوامل اطلاعاتی بخصوص نحوه نفوذ آنان به درون جريانات سياسی و به بيراهه کشيدن اينگونه جريانات امر خطيری ميباشد. جريانات بشدت راديکال و افراطی سياسی که هيچگونه جايگاه توده ای در بين مردم ايران و اذهان بين المللی ندارند، باعث خطر به القوه ای برای جمهوری اسلامی نيستند. آنچه که جمهوری اسلامی را سراسيمه و آشفته ميکند جريانات ميانه رو و معتدل سياسی هستند که نه تنها پايگاه مردمی در ايران دارنند بلکه شايستگی و بلوغ سياسی خود را در اذهان عمومی به اثبات رسانده اند. هدف اصلی استراتژی اطلاعات اينگونه جريانات ميباشد تا در آنها نفوذ کرده و آنان را به سمت افراط گرائی و فرو پاشی از درون سوق دهد.

يکی از روشهای مقابله با نفوذ عناصر اطلاعاتی اتخاذ يک سياست معتدل و پايدار بر مبنای اصول مبارزاتی سازش ناپذير و عملی ميباشد. آنجا که تعقل و اعتدال عملی و علمی پايه و بنياد يک حرکت مبارزاتی را مستحکم می سازد، شيوه های تخريب از درون اطلاعات نمی توانند کار ساز باشند. استراتژی اطلاعات برای مقابله با اينگونه جريانات و تخريب از برون نيز بايد بر همگان واضح و آشکار باشد. شايعه پراکنی، توهين، تهمت و افتراء از نمونه های بارز شيوه های اطلاعاتی ميباشد.

نمونه اين شيوه های آشکار و افشاء شده را ميتوان در حملات عده ای انگشت شمار که مخالف تشکيل جبهه متحد بلوچستان ميباشند ديد. همانگونه که در بالا اشاره شد، اطلاعات رژيم جمهوری اسلامی تمام انرژی و قوای خود را به کار گرفته است تا از ائتلاف و اتحاد اپوزسيون رژيم جلوگيری نمايد. بلوچستان و نيروهای مبارز بلوچ نيز از اين امر مستثنی نيستند. هراس جمهوری اسلامی از اين است که مبادا نيروهای ملی و منطقه ای متحد گشته ودر يک ائتلاف بزرگ ملی با ساير جبهه ها و خطوط سياسی متحد شده و گرد همائی نهائی تمامی ايرانيان را نويد دهند. رژيم از اتحاد نهائی تمامی ايرانيان در يک ائتلاف بزرگ ملی بيم دارد. رژيم جمهوری اسلامی ميداند که بلافاصله بعد از تشکيل چنين ائتلاف تاريخی، شمارش معکوس آغاز خواهد شد.

بلوچستان هميشه دارای شرايط ويژه امنيتی بوده است. نسبت در صد نيروهای امنيتی، اطلاعاتی و نظامی موجود در بلوچستان بين چهار تا پنج برابر ديگر استانهای مرزی ميباشد. تعجب آور نيست که چرا نه تنها مدير کل اطلاعات سيستان و بلوچستان و يا رئيس او يعنی وزير اطلاعات نگرانی خود را در مورد فعاليت های بلوچها ابراز ميدارنند، بلکه رهبر جمهوری اسلامی نيز از فعاليت های عناصر بلوچ با افکار منحرف ( همانند اوايل انقلاب ) انتقاد کرده است. همه ميدانند که در شرايط فعلی هيچ نيرو و يا شخصيت سياسی بلوچ ايرانی در افغانستان وجود ندارد. تبليغات دروغين رژيم در اين مورد هدف ديگری دارد که به فعاليت سياسی بلوچها در اروپا ربط دارد. هدف اصلی رژيم اين است که هر گونه فعاليت مبارزان بلوچ را بخشی از توطئه شيطان بزرگ و عوامل تخيلی رژيم يعنی سلطنت طلبان، قاچاقچيان، اشرار و خوانين بداند. حساسيت رژيم نسبت به مرزهای بلوچستان ايران با افغانستان و پاکستان ويژگی امنيتی در جهت مبارزه با مواد مخدر ندارد. اين را همگان ميدانند که چه کسانی هروئين را ارزانتر از آرد و برنج به جوانان بيکار و افسرده بلوچ ميفروشند. حساسيت رژيم کاملا بعد سياسی دارد. چرا که استاندار ايالت بلوچ نشين نيمروز افغانستان يک بلوچ مييباشد. استاندار و نخست وزير ايالت بلوچستان پاکستان هر دو بلوچ ميباشند. حتی نخست وزير پاکستان نيز يک بلوچ از بلوچستان ميباشد. بسياری از مقامات عاليرتبه استان نيمروز افغانستان بلوچ ميباشند. اکثريت اعضای کابينه دولت خودمختار بلوچستان پاکستان بلوچ ميباشند. حتی وزير آموزش و پرورش پاکستان يک زن بلوچ از منطقه مکران بلوچستان ميباشد.

و اما ! در بلوچستان ايران وضع بسيار اسف انگيز و چندش آور هست. استاندار و تمام مدير کل های استان غير بلوچ و غير بومی هستند. حتی يک نفر بلوچ در هيچکدام از وزارتخانه های دولت در تهران استخدام نشده است. بجز دو نفر بلوچ طرفدار رژيم، تمامی روسای ادارات شهرستانهای استان غير بلوچ و اکثرا غير بومی ميباشند. بيست و چهار سال سياست تبعيض و سرکوب باعث شده است که نود در صد اقتصاد استان به دست غير بلوچها و غير بومی اداره و کنترل شود. ظلم و ستم و تبعض آنچنان پيشرفته است که حتی در بسياری از موارد بلوچها از مشاغلی نظير مستخدم مدرسه يا آبدارچی اداره نيز محروم هستند. آری! بيست و چهار سال سرکوب و تعدی بيرحمانه باعث شده است که هيچ صدای اعتراض از بلوچستان به برون درز نکند. اينک رژيم قوای بيرونی خود را بسيج کرده است تا نگزارنند حتی بلوچهای اروپا نيز صدای محروميت خويش را به ديگر هموطنان و جهانيان برسانند.