پس از «عبدی» ...
محمدجواد روح
رويداد
«عبدی در دادگاه به اشتباهات خود اعتراف کرد». اين
جمله، ظاهرا يک جمله خبری است. اما چنان در اين روزها بر آن تکرار شده و در محافل
سياسی و مطبوعاتی اصلاحطلب به آن اشاره رفته که فراتر از يک جمله خبری، در آستانه
تبديل شدن به يک «باور عمومی» قرار دارد.
به احتمال فراوان، شکلگيری چنين وضعيتی، ناشی از
انتظاری است که از عباس عبدی میرفت. هرکس که عبدی را بهعنوان يکی از نمادهای
اصلاحات مدنظر و مورد توجه داشت، او را چهرهای آوانگارد میدانست که میبايد -
منطقا - دادگاه پرونده نظرسنجی و تريبون علنی آن را به محلی برای کوبيدن ميخ آخر
بر تابوت اقتدارگرايی تبديل کند.
اميد که با گذر از روزهای نخست پس از دادگاه که
هاله احساسات بر ذهن تحليلگران سايه میافکند، آرامآرام نگاههای روشنبينتر و
فارغ از التهاب، ميداندار عرصه ارزيابی و گفتوگو شوند و فضای بهتآلود کنونی را
بشکنند.
با اين همه، طبيعی است در شرايط کنونی و قبل از آن
که عبدی بارديگر بتواند در محيط طبيعی و خارج از زندان، به شکلی روشنتر
ديدگاههای خود را مطرح کند، اين ديدگاه نيز که عبدی تحت شرايط غيرطبيعی حاکم بر
زندان، دفاعيهای کوتاه و دور از انتظار را ارائه کرده است، از هواداران زيادی
برخوردار باشد.
در اين ميان، آنچه مشخص است و نيازی به صبر و
انتظار برای خروج عبدی از زندان ندارد، اين است که درستی دفاعيه عبدی در دادگاه
باتوجه به شرايط موجود را بپذيريم و چه، معتقد باشيم که عبدی تحت فشارهای زندان
به قرائت متنی پرداخته که مقبول اقتدارگرايان باشد، او بازنده نيست. بلکه کسانی
بازنده هستند که کوشيدند با طراحی پروژه نظرسنجی، از عبدی و اصلاحطلبانی از طيف
او انتقام بگيرند.
اين کسان، همانهايی هستند که در دهه اخير،
کوشيدهاند نگاه امنيتی خود را بر عرصههای سياسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری حاکم
سازند و همواره نيز ناکام ماندهاند. اين جريان که توان مقابله فکری و منطقی در
فضای آزاد با نخبگان را در نزد خويش نمیيابد، در اين دهه، چنگ بر صورت همه اين
طيفها انداخته و به ستيز با يکيک آنان پرداخته است.
اين که آنان امروز به عبدی رسيدهاند و به زعم خود
از او اعتراف گرفتهاند (که نگرفتند)، تنها و تنها نشان از شديدتر شدن ضرباهنگ
ناقوسهای بيدارباش برای آنان دارد. چه، اينان اگر چشمی برای ديدن و گوشی برای
شنيدن داشتند، قطعا نگاهی به آنچه کاشتهاند میانداختند تا دريابند که در اين
دهه، چه روندی را طی کردهاند. آيا دايرده برخورد دستگاه اعترافگيری و بيلان
مشعشع «هويت» سازان و «نيمهپنهان» پردازان، هيچ نيروی "منتقد" و يا حتی
"تفاوت" را چه در عرصه های پيرامونی و چه در لايه های کانونی نظام
جمهوری اسلامی را از آسيب و هجمه خود مبرا داشته است؟
حتی اگر بخواهيم چشم بر واقعيتها ببنديم و اقدام
عبدی را در فضای بهتزده افکارعمومی نفی کنيم، اين پرسش را ديگر نمیتوان مسکوت
گذاشت که در پروژه بعدی و اقدام ديگر، قرار است چه کسی «اعتراف» کند؟ بهراستی،
مگر نظام جمهوری اسلامی چندلايه و چه مايه ظرفيت دارد؟
|