 |
يکشنبه ۸ دی ۱۳۸۱- ۲۹ دسامبر ۲۰۰۲
|
|
|
|
برای هرکس که در هرکجای دنيا
خبر دادگاه عبدی را شنيده است
...
حسين باستانی
رويداد
۱- شاخصترين ويژگی دادگاه روز چهارشنبه عباس
عبدی، برگزاری آن در فضايی مطلقا «غيرطبيعی» و «ابهامآلود» بود. ابهام انگيزترين
عنصر جلسه دادرسی روز چهارشنبه، نامهای بود که بهدنبال جلسه مزبور، در روزنامه
کيهان از جانب عبدی منتشر شد. نامهای که (به فرض انتساب قطعی آن به عبدی) نه فقط
دوستان اين روزنامهنگار، که تمام خوانندگان عادی مطالب او هم به راحتی متوجه
میشوند متن آن، «نگارش عبدی» نيست. مخالفان عبدی به هرچه متهمش کنند، قطعا ترديد
ندارند که او يکی از تواناترين و موجز نويسترين نويسندگان کشور بود. آن متن پر از
غلطهای نگارشی فاحش و آن جملات مطول و پايان ناپذير (آيا خوانندگان عبدی تاکنون
جملات ۱۵۰-۱۶۰ کلمهای در نوشتههای او ديدهاند؟!) هرگز شباهتی به هيچيک از
توليدات وی نداشته است. نامه مورد بحث، در شرايطی به چاپ رسيده که قبل از انتشار
آن، عبدی در اقدامی شگفتانگيز (و برخلاف تمام زندانيان ديگر که ملاقات با نزديکان
خود را مغتنم میدانند) مؤکدا اعلام کرده که ترجيح میدهد در آستانه دادگاه، با
خانواده خود ملاقاتی نداشته باشد. موضوع وقتی تأمل برانگيزتر میشود که بهخاطر
آوريم قبل از جلسه دادگاه، عبدی با درخواست وکيل خود (که متن ادعانامه مدعیالعموم
را دراختيار نداشت) مبنیبر به تعويق افتادن محاکمه برای اطلاع از ادعانامه نيز
مخالفت کرد برای اطلاع از ادعانامه و اظهار داشت که بدون کمک وکيل، «به تنهايی» به
موارد اتهامی پاسخ خواهد داد. بهعلاوه او در جريان دادگاه هم، باز در اقدامی
غيرطبيعی(و باز برخلاف تمام محاکمهشوندگان ديگر) تمايلی به استفاده از وقت معمول
خود برای دفاع از اتهامات نشان نداد. برای روشنشدن اتفاقات چند روز آخر
باقیمانده تا دادگاه عبدی، البته هنوز به زمان نياز داريم. اما واضح است اعلام
شتابزده برگزاری دادگاه نامبرده قبل از پايان محاکمه متهم رديف اول (که اقدامی
کاملا نامعمول است) را نمی توان يک اتفاق «عادی» تلقی کرد. در مجموع، مشخص است
وضعيت زندانی خبرسازی که تمايلی به ملاقات با جگرگوشگانش ندارد، لزومی به دفاع
کامل از اتهامات وارده نمیبيند، وکيلش را از دفاع از خود منع میکند و نامهای از
او منتشر میشود که بهصورت «شکلی» و «ماهوی» با تمام نوشتههای ديگر او فرق دارد،
وضعيتی کاملا «غيرطبيعی» است.
۲- هرچند نقل توصيفات زندانيان سياسی ساليان گذشته
از تجربيات زندان خود، بهدليل امکان دردسرآفرينی مجدد برای نقلقولکنندگان
امکانپذير نيست؛اما بهطور کلی يادآوری میشود، سالگذشته از جانب دو تن از
اصلاحطلبان ديگر نيز مطالبی منتشر شد (عزتالله سحابی و علی افشاری) که هر دو پس
از خروج از زندان، مکررا بر وضعيت بهشدت «غيرطبيعی» حاکم بر فضای بيان مطالب
تأکيد کردند تا حدی که حتی مهندس سحابی اعلام کرد (و گفتههای او نيز مورد تکذيب
مسؤولين امر قرار نگرفت) که رويت «نامه» عجيب و غريبی که از جانب وی منتشر شده
بود، وی را از فرط ناراحتی و تعجب دچار سکته قلبی کرده است.اگر چه اکنون از وضعيت
عبدی در زندان اطلاعی وجود ندارد، اما چاره ای جز آن نيست که با توجه به سوابق
موجود در زمينه زندانيان سياسی، در مورد شرايط او «هر» فرضی را محتمل بدانيم. به
هر ترتيب، عبدی کسی نيست که بر اثر سخت ترين فشارهای جسمانی سخنی را بيان کند؛ و
اين را با مقاومت سخت ۷ ماهه خود در زندان امنيتی وزارت اطلاعات در سال ۷۲( که طی
آن، برای ماه ها برای قضای حاجت و غذا خوردن تنها «يک» ظرف به او داده شده بود و
او حتی برای يک بار جهت درخواست ظرف اضافی «رو» نينداخت) به اثبات رسانده است. اما
با توجه به مجموعه ابهامات موجود در زمينه دادرسی وی، فرضيات کاملا محتمل ديگری
نيز قابل تصور هستند. به عنوان نمونه، اگر عبدی اجبارا" در مقابل حق انتخابی
قرار داده شود که يک طرفش «تنها اندکی مداراجويانه حرف زدن» در دادگاه و طرف ديگر
آن، صدمات سنگينی برای همکاران، دوستان يا هم حزبی های وی باشد، به راحتی می توان
حدس که او کدام شق را انتخاب خواهد کرد.
۳- بسياری از کسانی که هم اکنون جزو عالی مقامان
جناح منتقد اصلاحات هستند، حتما به ياد می آورند که چگونه در زمان رژيم پهلوی، با
شرکت در مراسم «سپاس شاهنشاهی» از زندان بيرون آمدند و جلوی دوربين با صدای بلند
«شاهنشاه» را مدح کردند؛ تا به گفته خود، امکان فعاليت در خارج از زندان را داشته
باشند. همان طور که در بسياری از ديگر کشورهای دنيا، زندانيان سياسی بر اثر طيف
متنوعی از دلايل(از تحمل بدرفتاری گرفته تا رهانيدن دوستان و همفکران يا حتی تزريق
داروهای روان گردان و مسخ کننده) به بيان اظهاراتی پرداخته اند که لاجرم با خط مشی
بيرون زندان آنها تفاوت داشته است. در همين راستا، اظهارات زندانيان(ولو آنکه محل
بيان آنها «جلسه دادگاه» باشد) در کشورما هم هرگز در نزد افکار عمومی معتبر تلقی
نشده و نخواهد شد. هرکدام از ما که خلاف اين گزاره را معتقديم، کافی است يک روز در
وسايل نقليه عمومی، از هر چند نفر شهروند «عادی» که مايل باشيم بپرسيم، آيا باور
می کنند مطالب يا اعترافاتی که به محبوسين زندان های ما منسوب می شود، کاملا
«حقيقی» باشند؟ اجازه دهيد مضمون اين سخن را به نحو ديگری مطرح کنيم: آيا به
اندازه کافی گويا نيست که حتی يکی از محبوسين سياسی ايران، هرگز حاضر به تاييد
اظهارات زندان خود در فضای «خارج از زندان» نبوده است؟ يا از زاويه ای ديگر: چگونه
است که در کشور ما، معمولا مستندات پرونده های سياسی جنجالی تا وقتی سر و کار
متهمان به «داخل زندان» نيفتد تکميل نمی شود؟
|
|
|
|
|