پنجشنبه ۵ دی ۱۳۸۱- ۲۶ دسامبر ۲۰۰۲

مراسم بزرگداشت فروغ فرخزاد

در دانشکده​ فنی دانشگاه تهران برگزار شد

محمود دولت​آبادی: شعر فروغ، به آنچه ما عناصر داستانی می​ناميم، بسيار نزديک است.

سيمين بهبهانی : بی​گمان فروغ، شاعری است که در ادبيات ايران و بل در عرصه​ی فرهنگ جهان، هميشه خواهد درخشيد.

 

 

محمود دولت​آبادی داستان نويس که عصر روز گذشته در مراسم بزرگداشت فروغ فرخزاد شاعر معاصر در دانشکده​ی فنی دانشگاه تهران سخن می​گفت، در ادامه افزود: من از شعر فروغ چند نکته دريافتم؛ اول اينکه شعر فروغ به آنچه ما عناصر داستانی می​ناميم، بسيار نزديک است و اين، ويژگی​يی است که در همه​ی شاعران ما نيست. يعنی خاصيت داستانی در شعر فروغ، زياد است و فکر می​کنم او می​توانست يک داستان نويس هم باشد؛ اگر چه حوصله و طاقتی که کار داستان می​خواهد، کمتر از او سراغ دارم.

خالق کليدر همچنين يادآور شد: نکته​ی ديگر در شعر فروغ، کلمات، واژگان و عبارات مستقيم است که مرا شخصا به زندگی و موضوعی که مورد نظر اوست، مربوط می​کند و کاملا هم بی​واسطه؛ چون سخن فروغ، نخست از خود زندگی برمی​خيزد.

اين داستان نويس معاصر تصريح کرد: يک توصيه​ی پدرانه و پيرانه​سر دارم و آن اينکه انتظار دارم دانشجويان ما فقط به نويسندگان و شاعران توجه نشان ندهند؛ بلکه کمی هم توجه که بايسته و شايسته است، به محققان و به کسانی که در تاريخ معاصر کشورمان پژوهش کرده​اند، اهميت دهند. خود اين امر، باعث ايجاد تعادل در روحيه​ی انسان می​شود؛ هرچند که با شعر زيستن، بسيار دل انگيزتر است؛ تا با تاريخ زيستن. ولی محققان هم که در تاريخ صدساله​ی ما کار کرده​اند، بايد جايگاه شايسته​ای داشته باشند و در اين ميان، می​توانم از فريدون آدميت نام ببرم که با او چونان رفتار شده که گويی هرگز چنين شخصيتی در تاريخ ما وجود نداشته است.

دولت آبادی در پايان سخنان خود، شعر "يک پنجره" از فروغ را برای حاضران خواند.

در بخش ديگری از اين برنامه، پيام​هايی از سيمين بهبهانی و منوچهر آتشی شاعران معاصر که برای اين بزرگداشت فرستاده بودند، خوانده شد.

در بخشی از پيام منوچهر آتشی آمده بود: فروغ، شاعر بزرگی بود. او بعد از نيما و تا حدودی شاملو، بيشترين تاثير را بر شعر جوانان بعد از خود گذاشت. به طوری که می​توان او را گره​گاه و نقطه​ی پيوند شعر نيمايی و شعر پرتحرک امروز شمرد. ما هنوز در جمعی از بهترين شعرهای نو بعد از او، تاثير حضور زنانه​اش را آشکار می​بينيم. منظورم از زنانه، نرمش و انعطافی در زبان و حس و انديشه است که شعر ما به آن نيازمند بود و هست. فروغ، نخستين شاعری بود که با زبانی معصوم و در عين حال زيرکانه و طنزآميز، روشنفکری /// ما را به حمله گرفت و ناتوانی و سردرگمی و حتا - گاه - فريبکاری اين قشر را بتازيانه گرفت و در شعرها باز تاباند. فروغ، نخستين زن شاعر ايرانی است که به عنوان يک زبان، شعر سرود و پشت پا به وحشت از سنت​پرستان کوردل زد. فروغ، بی ​ترس و ترديدی، راه خود و راه نسل بعد از خود را همواره کرد و به امروز رسيد. زيرا به قول سهراب سپهری: از اهالی امروز بود؛ بنابراين، شعر جوان ما هميشه وامدار شعر فروغ است. خوشحالم که با پيامی بتوانم در بزرگداشت زنده​ياد فروغ فرخ​زاد شرکت کنم.

سيمين بهبهانی نيز در پيامی که به اين همايش فرستاده بود، گفت: فروغ، يکی از نوادر شعر ايران است که پس از درگذشت پروين اعتصامی، توانست جای خالی او را پر کند و ادبيات ايران را با داشتن مداوم زنان شاعر، بيارايد.

شعرش ساده، پراحساس، پرتصوير و دارای فضايی تازه و تاثيرگذار است. بسياری از جوانان، از شعر او تقليد کردند؛ اما هيچ يک موفق نشد که بديل او شوند. بارها گفته​ام هر هنرمندی، بايد مشخصات ويژه​ی خود را در هنر حفظ کند. هنر اصيل، نه تقليدی است و نه تقليد از آن ممکن است.

بهبهانی همچنين در پام خود آورده بود: شايسته است در اين مختصر، از دوست و همراه فروغ، نويسنده​ی گرامی، ابراهيم گلستان ياد کنم که برای او تکيه گاهی امن و همدمی ياريگر و راهنمايی با فرهنگ بود و حضورش در نيمه راه شاعری فروغ، مغتنم به شمار می​رود. البته استعداد شگرف و ذات هشيار و درک و دريافت کم نظير فروغ نيز توانست با اين همدمی، شعر خود را پربارتر کند و گمان ندارم که ديگری جز فروغ می​توانست اين فرصت را دريابد.

بی​گمان فروغ، شاعری است که در ادبيات ايران و بل در عرصه​ی فرهنگ جهان، هميشه خواهد درخشيد.

عمران صلاحی طنزپرداز و از ديگر ميهمانان اين برنامه نيز مقاله​ای را که نقدی بود بر شعر "ای مرز پرگهر" فروغ فرخزاد، خواند و يادآور شد که اين مقاله در سال ​۷۰ در يکی از مجله​های آمريکا به چاپ رسيده است.

وی همچنين از گردآوری و چاپ مجموعه نامه​های عاشقانه​ی فروغ فرخزاد به پرويز شاپور، خبر داد.

گفتنی است: در پايان اين برنامه، فيلم "سرد سبز" مستندی درباره​ی زندگی و شعر فروغ فرخزاد، ساخته​ی ناصر صفاريان به نمايش در آمد.

در انتهای اين برنامه که به همت انجمن اسلامی دانشجويان دانشکده​ی فنی دانشگاه تهران برپا شده بود، ناصر صفاريان به پرسش​های دانشجويان درباره فيلم "سرد سبز" پاسخ گفت.

صفاريان در ابتدا در اين باره که چرا زندگی فروغ را برای تحقيق و ساخت فيلم انتخاب کرده است، گفت: از دوره نوجوانی در مدرسه، همواره مسؤولان آموزشی اتهاماتی درباره زندگی فروغ مطرح می​کردند که استدلات مشخصی هم برايش نداشتند و پس از آن در دورانی هم که در روزنامه "سلام" می​نوشتم، به جرم نوشتن درباره "فروغ" به دادگاه ويژه روحانيت فراخوانده شده، باز بايد به اتهاماتی پاسخ می​دادم.

وی در ادامه افزود: وجود چنين شبهاتی باعث شد که حدود ​۶ سال درباره زندگی "فروغ" به تحقيق بپردازم که حاصل آن، سه فيلم "سرد سبز" ، "اوج موج" و "جام جان" شد.

وی درباره مشکلات موجود در راه ساختن اين مجموعه، گفت: از ابتدای کار، همواره با فشارها و مخالفت​های متعدد گروه​های متعددی روبه​رو بوده​ايم و تصاوير ضبط شده سری اول فيلم پس از کتک خوردن عوامل فنی فيلم توسط عده​ای ناشناس، ضبط و منهدم شد.

صفاريان درباره يافته​هايش در زندگی فروغ که احتمالا در منابع ديگر ذکری از آنها نشده است گفت: اولين نکته مکشوفه اين بود که اصلا روز تولد فروغ فرخزاد در اين همه سال به اشتباه ذکر شده است ؛وی متولد هشتم دی​ماه است.

نکته ديگر اينکه: من در زمان ساختن فيلم، از محسن مخملباف خواستم از برناردو برتولوچی درباره فيلمی که گفته می​شد وی از زندگی "فروغ" ساخته است، جويا شود که "برتولوچی" حتا فکر ساختن چنين فيلمی را صريحا رد کرده بود.

صفاريان در پايان گفت: فعلا هرگونه تبليغاتی برای اين فيلم موقوف شده و نمی​دانم چگونه خبر انتشار "سرد سبز" را به مردم برسانم؛ ديگر اينکه درباره پخش آن نيز با مشکلات مالی و حمايتی متعددی روبه​رو هستم.