يکشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۱- ۱۹ ژانويه ۲۰۰۳

 

حوادث اخير نشان داد که جناح راست

ضعيف تر از آن است که تصور می شود

 

علی کشتگر

جمعه ۲۷ دی ۱۳۸۱

هياهوی سران جناح راست بر سر کاريکاتور روزنامه حيات نو در روزهای اخير حداقل اين فايده را داشت که يکبار ديگر افلاس اين جناح را در معرض ديد همگان قرار داد.

با وجود تبليغات سرسام آور صداوسيما و اطلاعيه ها و سخنرانی های شداد وغلاظ، اقتدارگرايان حتی نتوانستند در سراسر ايران ۶۵ ميليونی، ده هزار نفراز مردم را به ميدان بياورند. در قم، سنگر اصلی جامعه مدرسين که کانون اصلی فعاليت جناح راست برای قدرت نمائی بود حتی از کشاندن سه هزار نفربه خيابان عاجز ماندند. تازه آنها هم که به خيابان آمدند، اعضای گروههای فشار و يا طلبههای مدرسه حقانی وعراقی های مقيم قم بودند. در بازار تهران که تشکل وابسته به جمعيت موتلفه اعلام اعتصاب کرده بود به گزارش خبرنگار "رويداد" در ساعات اوليه روز نيز کمتر حجره و مغازه ای بسته مانده بود. کوششهای جناح راست برای نمايش قدرت در شهرهای اصفهان، مشهد، يزد، کرج و ساری نيز که جزو مناطقی بودند که اين جناح روی آن حساب باز کرده بود، با چنان شکستی مواجه شد که برخی از تجمعات پيش از آغاز لغو شدند. اکثريت روحانيان بلند پايه قم و ساير مناطق ايران نيز با بی اعتنائی کامل از کنار اين ماجرا گذشتند. از سخنان عسکراولادی در مدرسه مروی تهرا ن که گفته بود، به زودی "رهبر" در اين باره وارد عمل خواهد شد، می شد استنباط کرد که جناح راست قصد داشت پس از به حرکت درآوردن گروهی از مردم و انجام تظاهرات خيابانی، علی خامنه ای را برای ايراد سخنرانی عليه اصلاح طلبان وارد ميدان کند. اما بی اعتنايی تقريبا همه جانبه هواداران سنتی جناح راست که نقطه عطفی در روند انزوای اين جناح محسوب می شود، پروژه تهاجم جديد را با شکست مفتضحانه مواجه ساخت. هيچ چيز به اندازه نمايش هفته اخير نمی توانست افلاس بی سابقه جناح راست را در معرض تماشای مردم ايران و جهان قرار دهد. اين حوادث نشان داد که جناح راست ديگر نمی تواند به بهانه "دفاع از ارزش ها" و يا اهانت مخالفان و رقبا به مقدسات در جامعه موج ايجاد کند. اگر اين جناح در مقطع دوم خرداد ۷۶ هنوز چند ميليون طرفدار در جامعه داشت، طی ۵ سال گذشته اکثريت قاطع آن هواداران نيز يا مخالف شده اند و يا منفعل و اين در حالی است که گروههای فشار نيز روحيه خود را ازدست داده اند.

البته به يک عامل بسيار موثر ديگر نيز در مساله ضعف و فرسايش مفرط جناح راست بايد توجه داشت و آن اين است که اکثر "هواداران مکتبی" اين جناح و کسانی که بخاطر تعصبات دينی در سلک پيروان اين جناح قرار داشتند بخاطر علنی شدن ابعاد و عمق مفاسد اقتصادی سران جناح راست نه فقط ديگر اعتقادی به آنان ندارند، بلکه به جرگه مخالفان پيوسته اند. وقتی برهمگان آشکار می شود که سران جناح راست بزرگترين عوامل غارت و فساد اقتصادی جامعه ايران هستند و در کشور ثروتمندی که اکثريت عظيم مردمش زير خط فقر زندگی می کنند خانواده های رفسنجانی، خامنه ای، طبسی و يزدی در زمره بزرگترين ثروتمندان جهان قرار گرفته اند، ديگر سران جناح راست نمی توانند به بهانه دفاع از دين و مکتب کسی را بفريبند.

بيرمقی مفرط تهاجم جديد جناح راست نشان داد که اين جناح ضعيف تر از آن است که تصور می شود وقدرت آن در بی اعتقادی اصلاح طلبان به قدرت و اراده ملت نهفته است. وقتی مجلس و رئيس جمهور در برابر تجاوزات مکرر جناح راست و گروههای فشار مرتبا از حقوق ملت و نهادهای انتخابی صرفنظر می کنند و همه اين اقدامات تسليم طلبانه را به حساب قدرت جناح راست می گذارند، اقتدارگرايان نسبت به توانايی خود دچار توهم می شوند و طبعا جامعه نيز متوجه ضعف مفرط دشمنان آزادی نمی شود. و گرنه ديری است که اين جناح از درون پوسيده و از بيرون کاملا منزوی شده است. از حوادث روزهای اخير آنان که بايد دچار دلهره و هراس شوند، خود اقتدارگرايان هستند.