شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۱- ۱۱ ژانويه ۲۰۰۳

فردوسی و شاهنامه، پرواز يا پرنده؟

 

مقاله ای از جمشيد فاروقی

 

پيشنهاد استاد احسان يارشاطر مبنی بر تعيين روز و يا هفته ای برای گراميداشت فردوسی اين شاعر برجسته ايران، به بحثها و جدلهائی چند دامن زده است. امر بزرگداشت فردوسی موضوع ترديد و پرسش کسی نيست. کيست که در اهميت چنين امری شک و گمانی ورزد؟ پرسش اما يکسره اين است که چه روزی را ميبايست برای بزرگداشت چنين چهره ای برگزيد؟ زادروزش را و يا زمان فرجام رسيدن شاهکارش را؟

حکايت، اما همان حکايت پرواز است و پرنده. عمر پرواز بيش از درازی عمر پرنده است، چرا که پرنده ماندگار نيست، و پرواز قاب لحظه را در مينوردد و پر دور از پرنده جريان مييابد. گفتم در اين مقال نگاهی داشته باشيم به سرنوشت پرواز و پرنده. فيلسوف بنام آلمانی، مارتين هايدگر، در رساله پرمعنا و عميق خود «منشاء اثر هنری» پرسشی بس عميق در افکنده است. براستی رابطه هنر، هنرمند و اثر هنری چگونه رابطه ای است؟ آيا اين رابطه، ما را از روشنائی تخيل آميز خود به پستوهای پر پيچ و خم نگرشی بی فرجام و ناروشن نميکشاند؟ در باور نخست، اين چنين به نظر ميرسد که هنرمند، اثر هنری را ميافريند. و هنرمند همانا کسی است که صاحب هنری است و همين توان هنری اوست که وی را به آفرينش يک اثر هنری توانا ميسازد. اما، اين سطح شکننده يک نگرش کم عمق است. همچون لايه ای يخ نازک بر آبگيری که در اثر وزش نسيمی از شک و ترديد فرو ميريزد.

هايدگر ميپرسد که آيا هنرمند پيش از خلق اثر هنری اش نيز هنرمند است؟ مگر نه اينکه من تنها بر بستر آفريده های هنری خود هنرمند ميگردم؟ پس اين اثر هنری است که از من يک هنرمند ميافريند. از آن گذشته، من پيش از خلق نخستين اثر هنری ام، نميتوانستم، هنرمند خوانده شوم. چرا که هنری که من مدعی داشتن آنم، تنها پس از آفرينش اثر هنری من در من يافت و کشف خواهد شد. پرتو افکنی هايدگر به موضوع هنر و رابطه اثر هنری با هنرمند، البته امروزه روز از سوی بسياری از کسانی که در رشته فلسفه هنر قلم ميزنند، با شک و ترديد روبرو شده است. امروزه روز هستند کسانی که وجود هنرمند بدون اثر هنری و وجود اثر هنری بدون هنرمند را مطرح ميسازند. ما اين بحث را به کناری مينهيم و کانون توجه خود را به رابطه فردوسی و شاهنامه ميدوزيم. هنرمند و يا اثر هنری؟ پرنده و يا پرواز؟ کدام را بايد در بزرگداشت خود همچون سنجيداری مطمئن برگزينيم؟

فردوسی و نقش او در زبان فارسی و شکل گيری احساس ملی و وحدت شهروندان اين کشور کثيرالقوم از چنان اهميتی برخوردار است که پاس داشتن حرمت وی را نميتوان تنها به روز و هفته ای در سال محدود ساخت. اما، رسم بر اين است که روزی را بر ميگزينند و در اين روز ياد هنرمند و يا اصولا شخصيتی ملی و يا بين المللی را گرامی ميدارند. چه راهکاری ميتواند در اين راه ما را به گونه ای پسنديده به هدف خود رهنمون باشد؟ به گمان من، از يک راهکار عمومی نميتوان سخن گفت و سنجيداری وجود ندارد که بتوان در مورد هر هنرمندی و در هر گوشه گيتی بکار بست و به نتيجه مطلوب رسيد. اما، در مورد فردوسی به گمان من، زمينه هائی وجود دارد که تا حدودی از پيچيدگی اين تصميم ميکاهند و امر تصميم گيری را تسهيل ميکنند.

هنرمندان در عامترين شکل نگرش بر دو گونه اند. هنرمندانی که در تاريخ زيست خود تنها يک اثر و يا يک اثر کاملا ويژه ميافرينند، و هنرمندانی که آثار بسياری از خود بجای ميگذارند. از اينرو تفاوتی عميق است بين داستايوفسکی و فردوسی. داستايوفسکی در دوران حيات خويش آثار متعددی را به جهان و جهانيان عرضه نمود. چنين است که بزرگداشت داستايوفسکی، چخوف و يا بالزاک نميتواند وابسته به يک اثر هنری آنها بوده و ناگزير زادروز و يا درگذشت اين گونه هنرمندان در گراميداشتشان نقشی تعيين کننده دارند. اما، فردوسی در شاهنامه ذوب شده است. فردوسی خارج از شاهنامه وجود ندارد. اينجا پرنده و پرواز يکی اند. و اين پرواز بلند، پرنده ناماندگار را ماندگار ساخته است و اين چنين است که بخاطر سپردن پرواز همان گراميداشت پرنده است و جز آن نيست.

ديگر آنکه زادروز تولستوی و يا بالزاک با دقت تمام در تاريخ ادبيات جهان ثبت شده است، و متاسفانه صاحبنظران در تاريخ تولد فردوسی وحدت نظر ندارند و روايتهائی متفاوت در اين زمينه ارائه شده است. همزمانی احتمالی زادروز فردوسی با جشن ميلاد مسيح و يا فرارسيدن سال ميلادی را نيز نميتوان دليلی بر تعيين و گزينش اين روز دانست. انتخاب روز و يا هفته گراميداشت فردوسی، ميبايست برآمده از بافت فرهنگی ايران باشد و از اينرو پسنديده آن است که ما روزی و يا هفته ای را به فردوسی اختصاص دهيم که به بهترين شکلی با ويژگيهای فرهنگی کشورمان همخوانی داشته باشد. از جانب ديگر، در برابر هم قرار دادن فردوسی و شاهنامه نيز انديشه صحيحی نيست. چه کمتر هنرمندی را در پهنه گيتی شايد بتوان يافت که اين چنين با اثر هنری اش يکی شده باشد. گراميداشت فردوسی همان گراميداشت شاهنامه است. پايان پرواز بلند فردوسی را در روز ۲۵ اسفندماه گرامی داريم.