چهار شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۱- ۸ ژانويه ۲۰۰۳

 

همايش زن در سينما

فاطمه معتمد آريا: سمينار زن، سينمای زن، نقاشی زن و هر چيزی با نام زن ، مد شده است/

بهرام بيضايی : رفتن سوسن تسليمی باعث افتخار تمام سياست​گذاران سينما و تئاتر ايران است

 

روز گذشته ​۱۷ دی ماه ، در ادامه​ی​ سلسله نشست​های همايش زن در سينما، فيلم "چريکه​ی تارا" به کارگردانی بهرام بيضايی به نمايش درآمد.

به گزارش خبرنگار سرويس سينمای ايسنا، در ادامه​ی جلسه، فاطمه معتمدآريا، به عنوان مجری مراسم و بهرام بيضايی ، با حضور در جمع حاضران در جلسه پرسش و پاسخ شرکت کردند.

بيضايی در ابتدای جلسه از اينکه توضيح دهنده فيلم​هايش باشد اظهار نارضايتی کرد و افزود : کم کم دارد از خودم بدم می​آيد که وصله​ی فيلم​هايم شده​ام و راجع به آنها حرف می​زنم چون مدت زمان زيادی از ساخت "چريکه تارا" می​گذرد، "زمان" بسياری از سوال​هايی را که آن موقع وجود داشتند يا در طول دوران تغيير پيش آمده​اند را جواب داده است اما از اينکه همواره با مخاطبين فيلم​هايم در ارتباط باشم خشنودم.

بيضايی در ادامه خاطر نشان ساخت : بسياری از شما، در زمانی که فيلم من ساخته می​شد بدنيا نيامده بوديد اما به هر حال مخاطب من بوديد.

بيضايی در پاسخ به اين سوال که اعتقاد به چه نوع تفاوت​های غيرآناتوميکی بين زن و مرد، دارد گفت: يک فيلمساز مجبور نيست يک تئوريسين، منتقد اجتماعی و نظريه پرداز بوده و راجع به هر چيزی بلد باشد. جوابهای من ديدگاههای شخصی من هستند و هيچ دستورالعملی برای هيچ کس نيستند و به نظر من تفاوت​هايی روحی، روانی بين زن و مرد هست که بخشی از آنها فرآيند اتفاقات تاريخی می​باشد و واضح است که حتی از نظر روانشناسی نيز با هم تفاوت​هايی دارند همانطور که خود زنها هم از نظر روانشناسی با يکديگر تفاوت​هايی دارند.

بيضايی در ادامه چنين بيان نمود: نظريه​ای وجود دارد که بر طبق آن تمدن و فرهنگ ساخته زنان است و زنان به دليل مسايل مربوط به بارداری، لازم بود به جهت تامين سلامت و امنيت فرزند و خانواده​هايشان در جاهايی ساکن شوند اما مردها مجبور بودند برای تهيه غذا، حفظ مرزها و جنگيدن با دشمن دايم در حرکت باشند اين تمرين​ها، مردها و زنان را از نظر قوای بدنی با يکديگر متفاوت کرد. بنابراين بر طبق اين نظريه، آنچه مردان در طول قرن​ها انجام می​دهند جبران آن چيزی است که ندارند، يعنی باروری، يعنی زنها فرزند بوجود می​آورند و او را رشد داده و بزرگ می​کنند و در نتيجه، تاريخ و فرهنگ را می​سازند ، هيچ مردی نيست که در دامان زنی رشد نکرده باشد.

بيضايی در ادامه يادآور شد: البته اين نظريه که مردها به طور دائم به دنبال جبران اين ضعف می​باشند می​تواند غيرعلمی و بدون جذابيت باشد.

زن بدون مرد و مرد بدون زن نمی​توانست به حيات خويش ادامه دهد و زن و مرد به لحاظ حقوقی يکی هستند و مردان نبايد به خود اجازه بدهند که حقوق و دنيای زنان را تعريف کنند و بگويند که زن بايد چنين باشد و چنان نباشد، اين را نپوشد آنرا بپوشد آنها فقط می​توانند راجع به شخص خودشان حرف بزنند. نبايد برای کل تاريخ تعيين تکليف کند و مثلا همينکه "چريکه تارا" مدت ​۲۵ سال در توقيف مانده است به اين دليل است که کسانی تصميم گرفته​اند مقررات الان خودشان را که مجهز به اسلحه و فلان است در تمام تاريخ تعميم بدهند .

به هر حال، به نظر من تصميم​گيری​های اين چنينی برای کسانی بدون مشارکت آنها در آن تصميم​گيری، غلط است.

در ادامه​ی جلسه، معتمد آريا خاطر نشان کرد : اخيرا در جامعه​ی فرهنگی ما متداول شده که وقتی هر اتفاقی در حال رخ دادن باشد و زنی پشت آن باشد مثل سمينار زن، سينمای زن، نقاشی زن و هر چيزی با نام زن مد شده و از آن استفاده​ها و بهره​برداری​های خوب و بد می​کنند.

وی افزود:می​خواهم بدانم در جامعه​ای که به لحاظ فرهنگی دارای نوسانات بسياری هستيم ، زنها بيشتر از مردان تحت فشار قرار می​گيرند؟

بيضايی در پاسخ گفت : من نمی​دانم در چنين جامعه​ای چقدر به زنان يا مردان اجحاف می​شود، فقط به خاطر داشته باشيم که هر اجحافی که به زنان می​شود تاثيرش در زندگی مردان هم هست و همينطور بالعکس.

بهرام بيضايی گفت : يک زمانی، هر اسمی که يک لغت "سياسی" يا "علمی" پشتش بود جلب توجه می​کرد، تئاتر علمی، سينمای علمی و به نظر می​آيد همه چيز بايد تعريف شود حالا تصادفا اينجا سينمای زنانه خيلی بی​مسما نيست و معنی​اش سينمايی​است که توسط زنها يا درباره زنان ساخته شده است.

بيضايی در پاسخ به پرسش يکی از حاضران که اظهار نمود چيزی از فيلم چريکه تارا نفهيمده است، گفت: اين باعث شرمندگی من است ولی چريکه تارا فيلم بسيار ساده​ای است، امروزه معيارهای شناخت اين فيلم​ها را بايد در جاهايی پيدا کنيم. آدم يا يک فيلم را دوست دارد يا ندارد اينکه فيلمی را می​فهمم يا نمی​فهمم خيلی معنی ندارد يک فيلم يا خوب است يا بد است، من بسياری از فيلم​هايی را که نمی​فهمم ولی دوست​شان دارم بعدا راه​های فهميدن​شان را پيدا می​کنم، اما اصراری ندارم فيلمی را که دوست ندارم معنايش را بفهمم اگر فيلمی را دوست داشته باشيم در آينده آنرا می​فهميم.

بيضايی يادآور شد : در گذشته فيلم غريبه و مه را ساخته​ام، عده​ای فيلم را نمی​فهميدند ولی اغلب​شان امروزه آنرا دوست داشته و می​فهمند. در خصوص فهميدن بهتر "چريکه تارا" هم می​توانيد به کتاب گفت و گويی که با "زاون قوکاسيان" داشته​ام مراجعه نماييد.

بيضايی در پاسخ به يکی از حاضران که "پيام" فيلم "چريکه تارا" را جويا شد، گفت: هيچ فيلمی به پيام​اش آويزان نيست، پيام را می​شود در يک جمله روی در سينما هم نصب کرد ولی آن پيام به چيزی کمک نمی​کند من الان می​توانم بهترين پيام​های دنيا را بگويم به نظر من هيچگاه يک فيلم را با پيام​اش ارزيابی نکنيد.

بيضايی افزود: به هر حال فيلم "چريکه تارا" ساختمانی داستانی دارد، اسمش هم اين معنا را دارد، چريکه يعنی داستانهای عاميانه و کلمه​ای باستانی است چريکه تارا، يعنی افسانه تارا، فيلم افسانه است بنابراين اصلا مساله واقعيت روزمره پيش نمی​آيد، فيلم درباره کسی است که ضمن آنکه موفق می​شود گذشته را بشناسد خودش را از آن خلاص کرده و به آينده فکر کند. تارا در ابتدای فيلم در حال طی کردن يک زندگی عادی است، در پايان فيلم او معنای جايی را که در آن زندگی می​کند می​فهمد و با دانستن اين نکته و کسب آگاهی به زندگی آينده​اش می​انديشد و در نهايت پيام فيلم اينست که ما نمی​توانيم گذشته را نشناسيم اگر به آن مجهز نباشيم نمی​توانيم از آن مستقل شده و آينده را بسازيم.

بيضايی در ادامه ، درباره شخصيت​ اصلی فيلم گفت : تارا در آغاز فيلم، خودش و زندگی​اش يک تعريف دارد و در پايان تعريف ديگری دارد و بخش ميانی آن چيزی است که تقريبا برای همه ما اتفاق می​افتد بين يک شکل از زندگی و شکل ديگری از زندگی.

تارا در آغاز به دنبال يک تعريف از زندگی است و در ادامه زندگی​اش از نظم عادی خارج می​شود و تا پايان که به نظمی جديد برسد دچار نوعی بهم ريختگی است و اين شکل نوعی "تراژدی" يا حماسه است، حماسه​ها اغلب به اين شکل شروع می​شوند که زندگی منظم و شکل يافته، کسی از نظم طبيعی​اش خارج شده و در تمام اين بهم ريختگی او به سمت نظمی جديد در حرکت است با آ​گاهی جديدی که در طول مدت تحول کسب کرده است که اين نظم جديد به انتخاب خودش است و با آگاهی حاصل شده است و داستان تارا نيز تغيير کسی است از يک تعريف به تعريفی جديد.

بيضايی در پاسخ به اينکه آخرين بار چه وقتی چريکه تارا را ديده است و آيا فصل پايانی فيلم کمی طولانی نيست؟ چنين پاسخ داد : اين فيلم برای حدود ۳ سال توقيف بود و بعد به طور ناگهانی به من گفتند آنرا در ظرف چند روز به جشنواره کن برسانم و من ناچار شدم در مدت خيلی کوتاهی راش​های گرفته شده را سر هم کنم و هيچ راهی جز اين که کوتاه بيايم برايم پيدا نشد.

بيضايی افزود : من هيچکدام از فيلم​هايم را دوباره نمی​بينم چون تمامشان برايم به نوعی با تلخی همراه بوده​اند مثلا اولين روز شروع فيلمبرداری "چريکه تارا" که ۲۶ مرداد ۱۳۵۷ بود ۳ روز بعد سينما رکس آبادان آتش گرفت و از همان موقع تحولات صورت گرفته در سطح جامعه، بر روند ساخت فيلم و حتی بازی بازيگران تاثيرات بسياری گذاشت . بعد از ساخته شدن و حضور فيلم در جشنواره کن، بنده توبيخ شده و از تدريس در دانشگاه نيز محروم شدم.

بيضايی در پايان جلسه درباره "سوسن تسليمی" و علت عدم حضورش در سينمای ايران گفت: وقتی او به هيچ وجه امکان حضور در سينمای ايران را نيافت تصميم گرفت از ايران برود.رفتن او باعث افتخار تمام سياست​گذاران سينما و تئاتر ايران است!.