 |
سه شنبه ۲۲ بهمن۱۳۸۱ -۱۱ فوريه ۲۰۰۳
|
|
|
|
تحليلی کوتاه از شرايط اجتماعی
، سياسی
و فرهنگی کنونی ايران :
سعيد اوحدی
گفتند که موضوع شريعت نه به عقل است
زيرا که
شد اسلام به شمشير مقرر
ناصر خسرو
اگر به شکل
تاريخی به اين مسئله نگاه کنيم حداقل درصد سال اخير از انقلاب مشروطه به اين سو می
بينيم که مردم ايران هيچ وقت تا اين اندازه در هيچ دوره ای درباره اهمييت عوض شدن
يک رژيم حاکم آگاه نبودند . همچنين هيچ رژيمی در تاريخ اخير ايران چنين سرکوب و
کشتار نکرده و اين مسئله را بايد توجه داشت که سرکوب و کشتار يکه به آن اشاره شد ،
نه در جنگها يی که در طول تاريخ ايران با دشمنان خود درگير بوده (منظور آمار و
ارقام ) بلکه سرکوب و کشتار مردم ايران توسط رژيم ايرانی می باشد . اضافه کنيم که
هيچ رژيمی در تاريخ اخير ايران تا اين حد سرکوب و کشتار و اعدام و همچنين سنگسار
نکرده. از سوی ديگر مردم ايران تا اين حد اين همه با سواد و تحصيلکرده نداشته و
برای همين است که پيشتاز مبارزات حق طلبانه مردم ايران برای دموکراسی و آزادی جنبش
دانشجويی است ، که رقم بسيار بالائی را در بر می گيرد. کل افراد باسواد و
تحصيلکرده که چه در دانشگاه و چه در مدارس و دبيرستانها مشغول تحصيل هستند سر به
بيشتر از ده ميليون نفر می زند که نزديک بر يک ميليون آنرا دانشجويان در بر می
گيرد و به اين عده نيز بايد اضافه کرد فارغ التحصيلانی که طی اين مدت از دانشگاهها
در رشته های مختلف فارغ التحصيل شدند مردم ايران هيچ وقت در هيچ دوره ای تا اين
اندازه به اهمييت دموکراسی پی نبرده بودند، و بايد گفت خواهان دموکراسی و آزادی و
حکومت مردمی هستند . و هيچ رژيمی در ايران با اين همه مخالف سر و کار نداشته است .
طبق آخرين رأی گيری هايی که خود رژيم برپا کرد (رای دروغی و تقلبی) مشخص شد که
تنها با همه بگير و ببندها و عوامل جيره خوار يکه رژيم در اطراف و اکناف ايران
اجير کرده است با پول و يا تهديد تنها و تنها پنج درصد رأی دهندگان را شامل ميشود
، يعنی يک رژيم پنج درصدی ، اين آمار مربوط به رای مردم به کانديدای مورد حمايت
خامنه ای (ولی فقيه) يعنی ناطق نوری می باشد . از طرفی هيچ رژيمی در ايران تا اين
حد گروههای مخالف و متشکل نداشته است ، که سر به صدها انجمن ، گروه ،حزب و سازمان
سياسی می زند. اگر اين مسائل را بخواهيم يک تحليل عمومی از آن ارائه دهيم بايد به
اين سوالها پاسخ دهيم که چرا رژيمی که تا اين حد منزوی است رژيمی که اين همه مخالف
دارد ،چگونه است که همچنان می گيرد ، ميزند ، می کشد ، اعدام و سنگسار می کند .
چرا رژيم پس از بيست و چهار سال که از عمر آن ميگذرد و ما هر سال جديد را بحرانی
ترين و سرنوشت ساز ترين سال رژيم دانسته ايم و عمر بسيار کوتاه برای آن قائل
ميشويم و هر لحظه که تحولات رژيم را پی گيری می کنيم اشاره ای داريم به عمق درگيری
ها و تضاد درون حکومتی و تاکيد می کنيم که همين روزها حاکميت با يک زلزله سياسی از
بين می رود ، اما می بينيم که اين حکومت همچنان برجای خود ايستاده است و چيزی عوض
نمی شود . آيا اين از قدرت و حمايت مردم از رژيم است و يا ميتواند از ضعف و
پراکندگی اپوزسيون باشد ! در يک کلام بايد گفت قدرت رژيم و راز بقای آن در
پراکندگی و ضعف ابی عملی اپوزسيون مترقی ست که به عنوان نمونه می توان اين موارد
را برشمرد . می بينيم که امروز بخش وسيعی از اپوزسيون ديروزی رژيم با رفتن به
مراکز تروريستی جمهوری اسلامی و جاسوسخانه های آن (اسناد آن برهمگان روشن است) که
به غلط نام سفارت بر خود نهاده است ، رفته و با گرفتن پاسپورت جمهوری اسلامی دائم
در حال سفر به ايران می باشند واسم آنرا هم نوعی مبارزه می گذارند و برای اين کار
خود نيز هزاران توجيه و دليل می آورند . در صورتيکه بواقع می توان مشاهده کرد ، که
اين نيروها در داخل ايران دچار خود سانسوری می شوند و طبق گفته های خود آنان به
لحاظ سياسی از مردم کمتر حرف می زنند . کمتر بر عليه رژيم افشاگری می کنند . معلوم
نيست کمک به مبارزه بر عليه رژيم جهل و خرافات و اسلامی چگونه از اين راه می گذرد
و تا کنون چه دست آوردی برای مردم ايران داشته . مگرغيراز اين می باشد که بخشی از
اين اپوزسيون ديروزی عمدتا" برای تعطيلات و به قول خودشان ايرانگردی و مسافرت
به شمال و يا جنوب و يا بازديد از آثار تاريخی و يا ديدار فاميل و آشنايان به
ايران سفر می کنند . هر چند که در اين مسير استثناعاتی نيز وجود دارد ، که می
تواند دارای دست آورد تحقيقی و يا تحليلی باشد و کمک بيشتری به شناخت از ابعاد فاجعه
ای که اين رژيم اسلامی بر سر مردم ايران آورده ، بکند . بايد تاکيد کرد که طبق
اعلاميه جهانی حقوق بشر همه ی انسانها حق دارند، هر کجا که می خواهند زندگی کنند و
به هر کجا ميل داشته باشند سفر نمايند . کاونده اين مجوعه کاملا موافق آن ميباشد.
و اعتقاد دارم هر کس آزاد است آنطور که می خواهد و تمايل دارد مسکن گزيند و يا سفر
کند . دوستان خرده نگيرند که چرا نگارنده اين سطور با اين رفت و آمدها بين ايران و
خارج از کشور مخالف است . اگر خلط مبحث نباشد بايد به اين دوستان خاطر نشان ساخت
که انتقاد ما به اين هموطنان تنها به موردی برميگردد ، که دوستان عزيز اين روش را
توجيحا يک نوع مبارزه با رژيم می دانند ، بدون اينکه به کمترين دستاورد اين شکل
مبارزه اشاره ای داشته باشند . از طرف ديگر طيفی از اپوزسيون سابق رژيم با تهيه
پارابل ، دائما" در حال تماشای کانالهای مختلف تلويزيونی چه در آمريکا و چه
ساير نقاط ديگر هستند و فکر می کنند که اين راهی در جهت مبارزه با رژيم ايران می
باشد. چگونه در خانه نشستن و ديدن اين برنامه های تلويزيونی که به نظر من به دو
لحاظ بسيار هم مخرب می باشند ، می توان مبارزه با رژيم ناميد . ديدن دائم اين
برنامه ها ضمن نکات مثبت و افشاگری اين کانال ها برای ما تبعيديان چيزی جز انزوا
از جامعه ميزبان و پاسفيسم سياسی بهمراه نمی آورد. اوضاع و روحيه امروز مردم ما و
شرايط کشور و اوضاع بين المللی شرايط مساعدی است که می توان دراين راه استوارانه
گام برداريم . هدف اصلی خود را ايجاد يک حکومتی که حداقل آزاديهای فردی و اجتماعی
را در چهارچوب همان اعلاميه جهانی حقوق بشر و انتخابات دوره ای و آزاد ميباشد ،
متمرکز کنيم و تلاش نمائيم . اين شرط اوليه برای پرشها و گامهای بعديست ، از جمله
تشکيل مجلس مؤسسان و تصويب نهائی شکل حکومتی جديد اين حداقل کاری است که امروز همه
اپوزوسيون روشنفکر، فعال و مردمی و اپوزوسيونی که اعتقاد به دموکراسی دارند ، می
توانند به گرد آن جمع شوند و از نمونه های موفق و مثبت اين راه در ساير نقاط جهان
استفاده نمايند. هدف کاونده اين مجوعه به عنوان عضو بسيار کوچک از خيل عظيم
اپوزسيون دادن رهنمود و يا پلات فرم برای فردای سرنگونی رژيم نمی باشد ، که من خود
را در اين حد نمی بينم ، بلکه تنها هدف من طرح بحث می باشد. پس صف خود را متحدتر
کنيم و برای سرنگونی جمهوری اسلامی و هر نوع حکومت اسلامی ديگر با بسيج افکار
عمومی و روشنگری و ترويج و بسط آرمان خردگرائی اين زمينه ها را آماده کنيم . ضمنا
اپوزسيون در مجموع نبايد مردم را درچهارچوب ايدئولوژی ها وافکار گروهی خود بزور جا
بدهد و اگر نشد به سرکوب دست بزند. بهتر است به خود آئيم و فکر کنيم که ممکن است
اشکال کار در تفکر و بينش خود ما باشد که همه کشور را بر اساس ايدئولوژی خود می
خواهيم و نه برای مردم ! بايد ياد آوری کرد که به اعتقاد من تمام آسيبها و گزندهای
اجتماعی و بدبختی هايی که ميهن ما را گريبانگير کرده. در طول تاريخ خود در اسلام
است . اسلامی واپسگرا و خرافاتی وانسان ستيز !!! جامعه ايران از اين آفت ۱۴۰۰ ساله
تاريخی ، زمانی ريشه زدائی می شود که ملت ما موهبت آزادی ، آبادانی و پيشرفت را
درخود به چشم ببيند ،بايد اين آفت ريشه زدائی شود. سرنگونی جمهوری اسلامی اين
بيماری تاريخ کشورايران را درمان نخواهد کرد مگر آنکه به ريشه زدائی اين فاجعه و
گزندها برسيم قابل ذکر است که رژيم خمينی و ساير رژيمهای اسلامی چون طالبان و
پاکستان ، سومالی تا آنجائيکه توان داشتند سعی کردند که اسلام راستين را به مردم
دنيا نشان دهند . آن چيزی که طالبان در کشور افغانستان به نمايش گذاشت . هنگاميکه
در يک زمين فوتبال بازی مسابقه را قطع کردند و سر يک انسان را در ميان زمين بريدند
!! اين چيزی به غير از اسلام ناب نمی تواند باشد .... بخاطر اينکه اين حرکت را از
آموزگاران خود ، همچون محمد و ساير رهبران اسلامی ياد گرفتند و طبق آيه های قرآن
که در سوره های مائده و سوره هائی مثل سوره محمد آمده به روشنی آشکار کردند . بد
نيست اشاره ی به صحبتهای خمينی داشته باشيم . در فرمانی که آخوند خمينی اين جلاد
بشريت برای کشتار دست جمعی زندانان سياسی صادر کرده ، اينطور می گويد (نقل قول
ازکتاب خاطرات حسين علی منتظری صفحه های ۳۵۱ تا ۳۵۲ گرفته شده) : اميدوارم با خشم
و کينه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيم.
آقايانيکه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و ترديد نکنند وسعی کننداشد
مجازات باشند. ترديد در مسائل قضای اسلام انقلابی ناديده گرفتن خون پاک مطهر شهدا
می باشد ( روح الله خمينی ) . خمينی در سخنرانی ۳۰ آذر سال ۱۳۶۳ در سالروز تولد
محمد مطالب وحشت آور و سخنان زشت را می گويد که چيزی به غير از روان بيمار گونه و
نهاد خونخوار و غيرانسانی او نمی تواند باشد و آنرا بخوبی آشکار می کند . اين
آخوند جانی در آنروز چنين گفته است . يوم الله ، روزيست که اميرالمومنين شمشيرش را
کشيد و خوارج را از اول تا به آخر درو کرد و تمامشان را کشت . اميرالمومنين اگر
قرار بود مصامحه بکند شمشير نمی کشيد تا هفتصد نفر را بکشد در حبس ما هم بيش تر
اين اشخاص هستند ، مفسدند اگر ما آنها را نکشيم هرکدامشان که بيرون می روند آدم می
کشند شما آقايان علما چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می رويد ؟ چرا مرتب آيات
رحمت را در قرآن می خوانيد و آيات قتال را نمی خوانيد ، قرآن می گويد : بکشيد ،
بزنيد ، حبس کنيد !! چرا شما فقط همان طرفش را گرفتيد که صحبت از رحمت می کند .
پيغمبر شمشير دارد تا آدم بکشد ائمه ما همگی جندی و نظامی بودند ، همگی جنگی بودند
، شمشير می کشيد ند ، آدم می کشتند ، همانطور که رسول دست می بريد ، سر می زد ،
رجم می کرد و همانطور که يهود بنی قريظه را چون جماعتی ناراضی بودند قتل عام کرد
........ رهبر شيعيان جهان به روشنی اينجا اشاره می کند که قرآن می گويد بکشيد ،
بزنيد ، حبس کنيد . پيغمبر شمشير دارد تا آدم بکشد ، دست ببرد ، سر بزند ، رجم کند
و می کرد ند ! به خوبی آشکار می شود که کسی که خود را پيشوای شيعيان جهان می داند
نمونه هايی از قرآن می آورد که سعی شده در اين مجموعه بخوبی آنها را نشان دهيم .
در جای ديگر آخوند يزدی امام جمعه تهران چنين می گويد : اين آيت الله در خطبه نماز
جمعه تهران می گويد در قرآن تصريح شده است که با محاربين خدا و مفسدين فی الارض
بايد با شمشير و کلت و اسلحه کمری روبرو شد يا گردنشان را زد و يا دست و پايشان را
بريد و از بالای کوهی پرتابشان کرد . همه اين خشونت ها فرمان قرآن است و وظيفه
شرعی است و براستی هم که چنين است . در قرآن در آيه هايی که ما در اين کتاب به
تفسير توضيح داده ايم و به خوبی می دانيم که آيه های زيادی در قرآن آمده که گردن
بزنيد و دست و پا را بر خلاف همديگر ببريد . هر جا کافران را ديديد بکشيد و به غير
از خشونت چيزی نيست ، يزدی می گويد همه اين خشونتها فرمان قرآن است و اسلام راستين
و اسلام واقعی همين است که رژيم طالبان رژيم خمينی و رژيم عربستان سعودی ، پاکستان
، سودان ، سومالی از آن پيروی می کنند و حکميت دارند. همچنين خمينی در ادامه
صحبتهای خود در سخنرانی که به مناسبت بزرگداشت سالروز تولد محمد اعلام می دارد که
، مذهبی که جنگ در آن نباشد مذهب ناقصی است زيرا پيغمبر اصولا برای همين آمده است
که شمشير بکشد و آدم بکشد !!!! آنهايی که معتقدند اسلام دين رحمت است به اسلام
لطمه می زنند ........... اينها مشتی از نمونه خرواری تفکر ارتجاعی اسلامی است .
اين زمام داران حکومت اسلامی است که جندين قرن است بشريت ، خاک سرد بر گور مرده و
جسد پوسيده آن پاشيده است که مبادا اين ميت سده ها سر از قبر بردارد و بخواهد
انسانها را به دوران حکومتهای پر نکبت و ذلت دينی و مذهبی قرون وسطايی برگرداند .
|
|
|
|
|