پنجشنبه ۱۷ بهمن۱۳۸۱ -۶ فوريه ۲۰۰۳

حقوق بشر در آذربايجان

(۱)

پيمان پاکمهر - روزنامه نگار در تبريز

Pakmehr۸۸@hotmail.com

 

" انسان " به عنوان عنصر پذيرای خرد، دانش، فرهنگ و ادب، برتر از همه موجودات جهان است. نيکی و انسانيت برای همه مردم است و اگر مردمان همۀ نيکی​ها و حقوق جهان را برای خود بخواهند، و در انديشه سايرين نبوده و به جهان ​بی​پروا باشند، راه خودکامگی می​پيمايند که دير يا زود، دنيا از نتيجه خود​خواهی​اش دچار آشفتگی می​گردد.

ولی چنانچه انسان را اميد به زندگی در دنيای پر از شادابی و طراوت باشد بايد خود و ديگران را برای آرامش و شادکامی سهيم سازد و بر همه موجودات و پيرامونش ارج بنهد.

بر اين اساس " حقوق بشر " وابسته به حقوق همه جانداران زمين و سراسر جهان است که نمی​توان آنرا هم چون پديده​ای آزاد از دنيا يافت.

" حقوق بشر " اصطلاحی که امروزه بيشتر به گوش ما خورده و کاربردی​تر شده است و سازمانهای بين​المللی برای توسعه آن تلاش وافری نموده، در زبان فرانسوی(Droits de l`homme) و آلمانی (Menschenrechte) و در زبان انگليسی (Human Rights) خوانده می​شود که در هر سه زبان پيروی از راستی را معنی می​دهد. اين واژه در عربی " حقوق " خوانده می​شود.

" حقوق بشر " همزمان با پيدايش انسان بوجود آمده و دعوت به نيکی، نوع​دوستی و برابری يکی از اصول اوليه آن بوده که بارها توسط صاحبان ثروت و مکنت نقض گرديده است.

" حقوق بشر " حاصل تلاش انسانهای انديشمندی است که با تفکر اومانيسم و يا حقوق طبيعی انسانها آن را وارد تفکرات و باورهای مذهبی و غير​مذهبی نموده است. اين حقوق پس از جنگ جهانی دوم، تحت ضوابط معينی تدوين شده ولی به هر حال کالايی برای صادرات و محصولی فقط برای يک کشور و انديشه نيست.

" حقوق بشر " سند و فرمان بزرگ آزادی مردمان جهان است، زيرا افراد بشر آزاده می​شوند و بايد آزاد زندگی کنند و از حقوق برابر برخوردار باشند و امتيازات اجتماعی تنها بر اساس منافع ملت تعريف شود چرا که هدف هر اجتماع سياسی حفظ حقوق طبيعی بشر بوده که شامل آزادی، امنيت، رفاه، مالکيت،.... و مقاومت در برابر تعدی و تجاوز می​باشد.

" آزادی " تعريف شده در حقوق بشر عبارت است از اختيار انجام کاری که به ديگران زيان نرساند، بنابراين برای بهره​برداری پيشتر از حقوق طبيعی خود محدوديتی وجود ندارد ولی بايد حقوق افراد ديگر جامعه را نيز تأمين کند و اين حقوق تنها به وسيله قانون و انتخاب آزاد تعيين گردد.

امروزه چالشی که سيستم​های سياسی را تهديد می​کند ناشی از ناديده گرفتن يا تحقير حقوق بشر است. حقوق بشری که خواست اصولی، ساده و غير​قابل انکاری بوده و در جهت حفظ و نگهداری ارزشها و کرامات انسانی بکار می​رود، در جامعه​ای که امتيازات انسانی در قالب قانون به عنوان حقوق مسلم افراد فاقد ضمانت اجرايی بوده و نظام سياسی مشارکتی را به رسميت نشناخته و به جای قانون محوری از بخشی از حاکميت ارتزاق نمايد تدوين و اعمال حقوق بشر در چهارچوب​های مدنی و مشارکتی مشکلات متعددی را پيش​روی خواهد داشت، به طوريکه ثبات و پايداری يک سيستم حقوقی رابطه محسوسی با قوانين برآمده از اراده واقعی شهروندان دارد.

حکومت​های ناپايدار به دليل حاکميت منويات تک​حزبی و يا نظام​های خاص ارزشی بر بافت قدرت عموما با " بحران مشروعيت " مواجه هستند که اين بحران ناشی از " بحران عقلانيت " در عرصه رفتار سياسی کنشگران فعال قدرت است.

امروزه در جوامع متمدن بشری فراتر از حقوق بشر مسأله​ای به نام " جنبش​سبزها " مطرح است که جنبشی در راستای افزايش انگيزه​های محيطی شهروندان تدوين شده است.

" حقوق بشر " در جوامع در حال گذر در حالی مترقی​ترين آئين جهانی و متد حيات معرفی شده که اصلی​ترين و محوری​ترين عنضر جامعه " انسانی " است.

قبل از پرداختن بر حقوق بشر، شناخت بسترهای اجتماعی جوامع در حال گذر به عنوان اصلی​ترين گزاره​های تأثير​گذار می​باشد.

فرهنگ​ به رسميت شناختن نيازهای انسانی در قالب حقوق بشر مهم​ترين مسأله در آسيب​شناسی تکوين نظام​حقوقی ياد شده است به طوريکه شهروندان با آزادی بيان، افکار، عقايد و انديش، آزادی مطبوعات و ..... بتوانند به آزادی سخن بگويند، بنويسند و نوشته​هايشان را به چاپ برسانند، تضمين و برخورداری از چنين حقوقی مستلزم يک " نيروی عمومی " و " عزم ملی " است.

تجربه " مشارکت کارگروهی " در پرداختن به اصول " حقوق بشر " از طريق " فرهنگ​سازی " و " تغيير ساختاری نظام​های تربيتی و آموزشی " امکان​پذير است. بشری که در اولين گروه زيستی (خانواده) توانايی تجربه دموکراسی چون (اعتراض) و انتقاد سازنده را ندارد در کل از پيشبرد آن به عنوان يک " رهنمود نلی " ناتوان خواهد بود.

شهروندان آذربايجانی به عنوان يکی از زير​مجموعه​های انسانی در چنين فرآيندی متأثر از مسائل بنيادی ياد شده خواهند بود. در اين راستا توجيه تمامی بدبختی​ها و ناديده​ انگاری​های حقوقی اوليه و سياسی جلوه دادن آن آفت آسيب​شناسی جامعه ياد شده را به دنبال خواهد داشت.

خوشبختانه " شهروندان آذربايجانی " به لحاظ شعور ناخود​آگاه جمعی و آگاهی از حقوق اوليه خود در پيشاپيش چنين جرياناتی از بسط و توسعه آزادی​های مدنی استقبال کرده​اند، که نمونه عينی آنرا می​توان در تجارت تاريخی جست، به طوريکه نهادينه شدن حقوق بشر در چهارچوب دموکراسی از آرمانهای آذربايجانی​ها محسوب می​شود.

انباشت مطالبات مدنی تاريخی، بدون هيچ منفذ خروجی در طول تايخ به بحران​ها و انفجارهايی منجرب شده است که سعی داشته خارج از قائده بازی قدرت را فقط در راستای اعمال مطالبات خود در دست گيرد ولی " فقدان پايه تئوريکی " چنين جريانهايی آنها را از حصول به يک جنبش واقعی و مدنی باز داشته است.

تئوری اورگانيکی تمامی شهروندان را به منزله اعضاء يک پيکره واحد می​نگرد، به طوريکه تاريخ آذربايجان از اتخاذ اعمال خودسرانه و پايدار از سوی حاکمان و دولتمردان منطقه​ای را به ياد ندارد زيرا مقاومت در برابر خودسری​ها و ستم​ها نتيجه و ماحصل ساير حقوق انسانهاست، " ستم " بر عليه تک به تک اعضاء جامعه بوده است. قرائت​ها و برداشت​های يک طرفه از سوی قدرتمندان (در تعريف حقوق بشر) معمولا به نقض آشکار آن منجرب شده است.

چرا که حقوق بشر عنصری نيست که از سوی اربابان قدرت به شهروندان اعطاء شود بلکه در رويکرد جامعه​شناختی سياسی جامعه مدنی، شهروند " محقق " است نه " مکلف " و هنگامی که قدرتمندان حقوق بشر را مورد تجاوز قرار دهند دفاع از آن جزء (مقذس​ترين) و (واجب​ترين) تکاليف است و چنانچه کسی آشکارا و يا با تفسيرهای ذهنی خود قوانين بشری را نقض کند برجامعه​ انسانی (اعلان جنگ) نموده است.

در اين بين (مدافعين حقوق بشر) با تأيئد اهميت رعايت اصول مدون در منشور سازمان ملل و سازمانهای منطقه​ای حقوق بشر، پيکار خستگی​ناپذيری برای دفاع از حيثيت و کرامت انسان را آغاز نموده​اند، اين مدافعين به تنهايی و يا به صورت جمعی تعهد مطلق خود نسبت به ترغيب و تشويق برای احترام به حقوق بشر و آزادی​های اساسی را برای همه و بدون هرگونه تفاوت و تبعيض​های نژادی، رنگ پوست، جنس ، زبان، دين، انديشۀ سياسی و غير​سياسی، با اذعان به نقش خود در کمک بر​حذف مؤثر انواع نقض حقوق بشر تلاش می​کنند.

" تکثر " در حوزۀ انديشه فعالين حقوق بشر به صورت ناخودآگاه به بسط آگاهی​هايی منجرب شده است. بالا رفتن سطح آگاهی​ و دانش شهروندان آذربايجانی نسبت به موارد منشور جهانی حقوق بشر ضريب قدرت چانه​زنی آنان را در بهره​مندی از حقوق بشر ضريب قدرت چانه​زنی آنان را در بهره​مندی از حقوق و به حداکثر رسانيدن فعليت پتانسيل​های قانونی در قبال حاکميت بالا می​برد.

در اين مدل شهروندان هم​خان با منشورهای جهانی از (مشروعيت عمومی) و (مقبوليت جمعی) بهره​مند خواهند بود، به طوريکه بستر برای ايجاد (جامعه​ای باز) فراهم خواهد شد تا از رق آزمونهای اکتسابی که قابل مشاهده و اندازه​گيری بوده در ايفای نقش شهروندی خود محک خورده است و به دنبال آن در چنين جامعه​ای دودمان (تزوير) و (ريا) و (نقض حقوق انسانها) برچيده خواهد شد و شهروندان از پشتوانه حقوقی قدرتمندی بنام " حقوق بشر " در تعاملات خود با نهادهای ناقض حقوق بشر بهره​مند خواهد شد.