هفتادمين سالگرد تولد محمود مشرف
آزاد تهرانی م. آزاد
ديدگاه های آتشی، فريدمند و کاخی درباره ی شاعر "گل باغ آشنايی"
محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد) - شاعر معاصر - در
آذر ماه سال ۱۳۱۲ به دنيا آمد.
وی تحصيلات خود را در دانشکده ادبيات تهران به پايان
رسانيد و چندين مجموعه شعر، حدود پنجاه جلد کتاب در زمينه ادبيات کودک و نوجوان و
چند ترجمه، حاصل سالها کار ادبی اوست.
مجموعههای شعر م. آزاد عبارتند از: ديار شب (با مقدمه
احمد شاملو ۱۳۳۴)، با من طلوع کن (۱۳۴۵)، آيينهها تهی است (۱۳۴۶)، قصيدهی
بلند باد (۱۳۴۷) و گل باغ آشنايی (کليات).
تاکنون چندين گزينه شعر نيز از م. آزاد به چاپ رسيده
است که آخرين آنها "بايد عاشق شد و رفت" است.
به مناسبت فرارسيدن هفتادمين سالگشت تولد اين شاعر
معاصر، خبرنگار ادبی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) ديدگاه چند شاعر معاصر را درباره
شعر م. آزاد جويا شده است.
احمد فريدمند - شاعر - در بررسی شعر م. آزاد گفت: ضمن
گرايش به طبيعت و پيوند آن با خلقيات انسانی، يک نوع بیقراری و روشنزدگی در کارهای
م. آزاد ديده میشود و شعرهايش بعضا اعتراضات اجتماعی - انسانی و کمتر سياسی را
نشان میدهند.
وی افزود: نوعی زوالگرايی نوستالژيک که مشخصه مشرب
رمانتیسيزم است، ذهن م. آزاد را آبياری میکند.
فريدمند درباره نوع زبان اين شاعر، اظهار داشت: سرچشمه
زلال زبان م. آزاد از نيما يوشيج جوشيده است. وزن نيمايی پرقدرت و به شکل ساختاری
نسبتا محکم در کارهای اين شاعر، نشسته است و سمبل و استعاره نيز با همان رويکرد
نيما، البته کمی هيجانیتر، شعرهای او را رنگ آميزی میکند.
سراينده "به اين شکل" (مجموعه شعر برگزيده
جشن فرهنگ فارس) در ادامه تصريح کرد: لحن غنايی بيشتر شعرهايش، نشان از همان
سمبليسم پرشور دارد؛ اما متاسفانه م. آزاد از پيانسيل لازم جهت رسيدن به زمان اکنون
مثل بسياری جا مانده است.
فريدمند گفت: م .آزاد در گروه همسالان خود با بعضی
از آنها تاثير متقابل دارد؛ فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منصور اوجی و در مدت زمان کوتاه،
تاثيرات فريدونهای توللی و مشيری نيز بر کارهای او، قابل ذکر است. با اين همه،
زبان او، زبانی نرم، راحت و قابل قبول است و در شعر، جايی ماندگار دارد.
مرتضی کاخی - منتقد و پژوهشگر - نيز درباره شعر م.
آزاد گفت: شعرش را خواندهام و با آن آشنايی دارم و به حضور و کوشش او در شعر معاصر
فارسی، آگاهیاش نسبت به نقد ادبی و اطلاع مبسوطش از جريانات معاصر شعری آگاهی
دارم. در کتابی هم که سالها پيش با نام "روشنتر از خاموشی" منتشر
کردم، چند نمونه از شعرها و نظريات او را درباره شعر، منعکس کردم.
وی با بيان اينکه م. آزاد را شاعر صاحب سبک بزرگی نمیداند،
عنوان کرد: تاثير م. آزاد بر شعر معاصر، به اندازه ميزان حضور او مشخص و معلوم
نيست.
کاخی گفت: او بيشتر جزو شاعران نيمايی و متمايل به
شعر کلاسيک است. درواقع، شاعری مضمونگر است و بيشتر به طيف نيما، اخوان و فروغ متکی
و متمايل است.
وی درباره مفاهيم مطرح شده در شعر اين شاعر معاصر نيز
گفت: در شعر او مفاهيم غزلی و اندکی مفاهيم اجتماعی ديده میشود.
منوچهر آتشی شاعر معاصر نيز معتقد است: آزاد، همنسل
من و يکی از برجستهترين شاگردان بلافصل نيماست؛ او جوانی و تجربههای آغازين و
شکوفايی و سرزندگی خود را در سالهای گذرانده که نيما زنده بوده و او و چند شاعر
ديگر مثل اخوان، شاملو و کسرايی و چند نفر ديگر میتوانستند خود را در سر راه نيما
قرار دهند و گهگاه با آن پير مردمگريز، حشر و نشری داشته باشند.
شاعر "چه تلخ است اين سيب" میگويد: در زمان
اوج گيری نيما، کسانی کوشيدند به پيروی از شعر آزاد اروپايی، شعر و شيوههايی انقلابیتر
وارد بازار شعر فارسی کنند؛ مثل تندر کيا، هوشنگ ايرانی و احمد شاملو که هيچکدام
غير از شاملو، موفق به عرضهی اثری ماندگار نشدند. توفيق شاملو هم از هوشياری و
علاقهی او به نثر درخشان کلاسيک فارسی، خصوصا نثر قرن چهارم و پنجم هجری مايه و پايه
میگرفت. میتوان گفت م - آزاد، در چنان زمانی يا کمی بعدتر به هنر شاعری روی آورد.
اگر بخواهيم نشانهها و نمونههايی از تشابه آثار استاد و شاگرد مستعد او بياوريم،
کافی است به کليات آثار هر دو شاعر (نيما و آزاد) نظر بيافکنيم. در کليات نيما ما
با آثار متنوعی سر و کار داريم؛ از قصيده گرفته تا تغزل، قطعه، مثنوی و نوترين
شعرها. در کليات م - آزاد نيز میتوانيم بخصوص شاهد غزلهايی باشيم که بسيار محکم
و دلانگيز است.
وی همچنين میافزايد: آثار او قطعههايی است که نشانهی
تعلق خاطرش به شعر کلاسيک فارسی خصوصا تغزلها و شورانگيزی است که هميشه میتوان
با لذت آنها را خواند. مثلا: چنگ اگر بود سرودی بود / جام اگر بود شرابی بود. اين
شعر از دفتر اول او و از نمونههايی است که به قول خودش راضی به چاپ آنها نبوده
است. با اين همه در اين دفتر و همين شعر، آزاد آغاز به شخصی کردن راه و شيوه خاص
خود کرده است و ما اين ويژگی سبک و سياق را از همان ابتدا میبينيم.
منوچهر آتشی همچنين اعتقاد دارد: آزاد خيلی زود در
آثار بعدی راه واقعی و شناخته شدهی خود را پيدا میکند و نه تنها ما را با شعاری مستقل
و استخواندار مواجه میسازد؛ بلکه بر ديگران هم تاثير میگذارد. قبل از اين مدعا
بگويم که برخلاف نظرپردازی برخی تندروهای شتابآلود شعر نيمايی يا درواقع، انقلاب
نيمايی شيوه و شعری خاص و محدود به خود او نبود که ديگران را به راههايی و تکاپوهای
فرسايندهی ديگر بکشاند. همچون که بارها گفتهام، نيما تنها سنت شکنی نکرده؛ بلکه
آموزهی شناخت ظرفيتهای تازهی زبان فارسی را به دست ما داده است. از اينروست که
من هميشه ادعا میکنم که شاعران متفاوتی همچون شاملو، رؤيايی، سپهری و رحمانی و
ديگران، همه از قلمرو شناخت انقلاب نيما آبشخور گرفته و مستقل شدهاند؛ يعنی عرصهی
انقلاب نيما بيکرانه است و حتا شعر سپيد و کاملا مدرن را در برمیگيرد.
آتشی گفت: باری، اين
شعر، بر برخی محورها همچون بايد عاشق شد و رفت و ... حرکت کرده و ساختاری پرمايه
میگيرد. م - آزاد چه در اين شعر و چه در شعرهای ديگر مثل "آری اين هجرت را
پايانی نيست که همه از گذشتن و رفتن و زندگی و مرگ سخن دارند" شعرهايی سازمان
يافته و در عين حال سيال و متلاطم مینويسد که او را در رديف بهترين پيشکسوتان شعر
مدرن ايران قرار میدهد. مثلا در همان شعر "گفت فريادزنان اين همه نيست"
که تعليق معنايی در آن به کار رفته و درک معنا را به تاخير میاندازد
|