تجاربی از تاريخ جنبش دانشجوئی
جنبش
دانشجوئی در کشور استبداده زدۀ ما، از زمان پيدايش خود تا کنون نقش «سنگ چخماق» خيزشهای
اجتماعی و تحولات سياسی را بر دوش داشته است. در طول حيات پنجاه سالهاش افت و
خيزهای پرفراز و نشيبی را از سر گذرانده. بازتابی بوده از فضای سياسی حاکم بر
جامعه؛ متأثر از آن و تأثير گذار بر آن. در غياب احزاب و سازمانهای سياسی، در نقش
آنها ظاهر شده و گاه تا حد بديل قدرت پا پيش نهاده است. در حضور احزاب و سازمانها در
پهنه جامعه، جايگاه مستقل خويش را
فراموش کرده و گاه به دنباله روی از سياست و مشی اين گروه يا آن حزب فرو افتاده
است.
ليکن،
دانشجويان و تجمعاتشان همواره با شور جوانی و حضور فزايندۀ اجتماعی خود، با تحول طلبی
و تغيير پذيری خود، با نوجوئی و نو خواهی و پويندگی خود همواره در حفظ فضای سرزندۀ
سياسی و شادابی فرهنگی و اجتماعی نقش به سزائی داشتهاند.
همچنانکه
از فرهنگ سنتی و واپسگرای ريشه دار در جامعه، از فرهنگ سياسی استبدادی و همهگير تأثير
پذيرفته اند. از جزم
انديشيه ای ايدئولوژيک،
سنت های غير دموکراتيک، از مکتوب نشدن تجربه های سياسی تاريخی و نبود نقدهای
روشن و جدی سياسی آسيب ديده اند و از گزند ناهنجاري ها مصون نمانده اند.
فزون
بر اينکه، دوران دانشجوئی گذرا ست و انباشت و جمعبند تجربه ها دشوار. ناگزير، جنبش
دانشجوئی در عمل به فقر و کمبود اندوخته تجربی نقادانه و مکتوب گرفتار شده است. ناچار
هر نسل دانشجو، آزموده ها
را دگربار آزموده بي آنکه
از گذشته توشه ا ی برايش به جا مانده باشد.
مجموعه
اين گفتگوها،
کوششی ست در جهت مکتوب کردن تجربه
کسانی که در دورۀ
دانشجوئی خود از فعالان اين جنبش به حساب ميآمده اند: در سالهای ۲۰ تا ۳۲، ۳۲ تا
۳۹، ۳۹ تا ۴۲، ۴۲ تا ۴۹ و ۴۹ تا ۵۷.
در
عين حال، با توجه به اوجگيری جنبش دانشجوئی در چند سال اخير، در پی يافتن پاسخ نسلهای
پيشين به مسائل امروز و نسل کنونی دانشجويان نيز برآمده ايم. پاسخها طبعا گوناگونند و برخاسته
از ديدگاه کنونی هريک از مصاحبه شوندگان.
اين گفتگوها به کوشش محمد اعظمی و ويدا حاجبی با برخی از فعالان و دست اندر
کاران سابق اين جنبش، انجام گرفته است
|