 |
جمعه ۱۵ آذر ۱۳۸۱- ۶ دسامبر ۲۰۰۲
|
|
|
|
قتل های زنجيره ای
نجم الدين کبری و چنگيز خان مغول
کاظم کردوانی
رشيدالدين فضل الله
وزير در جامع التواريخ می نويسد که حدود سال ۶۱۸ هجری چنگيز خان مغول قصد لشکرکشی
به خوارزم و قتل عام آن جا را داشته است. اما می دانست که نجم الدين کبری، از عرفا
و بزرگان صوفيه در قرن ششم و هفتم، در خوارزم زندگی می کند. پس به نجم الدين
"کس فرستاد که من خوارزم را قتل عام خواهم کرد و آن بزرگ بايد از ميان ايشان
بيرون رود". که البته نجم الدين کبری نپذيرفت و همراه مردم خوارزم کشته شد.
چنگيز مهاجم و خوانخواری که هزاران هزار سر می بريد،
از کشتن يک بزرگ اهل فرهنگ ابا کرد و حتا به او پيغام داد که از شهر خارج شود تا
از تيغ او در امان ماند، اما هشتصد و اندی سال بعد در آسبانه ی هزاره ی سوم و در
مملکتی که طبق نظر باستان شناسان معتبر پيشينه ی تمدن و فرهنگ اش به هفت هزار سال
می رسد، مشتی کور انديش در اطاقهای در بسته کمر به قتل نويسندگان و اهل فکر اين
مملکت می بندبد، خود غيابا جلسه ی محاکمه تشکيل می دهند و خود آن ها را مرتد و
ناصبی و .... می خوانند و خود حکم قتل آن ها را صادر می کنند و بعد هم با قجيع
ترين و رنجلانه ترين شيوه ها حکم های خود را به اجرا می گذارند. آيا اگر بگوييم که
اين کوردلان جنايت پيشه از مغول بدترند، سخنی به گزاف گفتيه ايم؟
ماخذ: "صدای آواز"
ياد نامه ی محمد مختاری و محمد جعفر پوينده
کانون نويسندگان ايران
تهران: پائيز ۱۳۷۸
انتشارات فصل سبز
|
|
|
|
|