نفت يا تروريسم
مهدی خوشحال
مجموعۀ اقدامات نظامی، سياسی، تبليغاتی، شروط فرماليستی،
هشدارها و رفتارهای تحريک کنندۀ طرفين دعوا، آمريکا و عراق، جنگ را به ساعت صفر نزديک
کرده است. آمريکا، به موازات تحرکات و جابجايی های نظامی در روزهای اخير به سوی
اهداف نظامی، هم چنان سعی دارد تا نظر مساعد شورای امنيت سازمان ملل متحد و متحدين
خود را در همراهی يا تأييد جنگ عليه عراق به دست آورد. يکی از کشورهای اروپايی که
تا کنون، بسياری از کشورهای اروپايی و عربی را دنبال خود کشانده و هم چنين در
سازمان ملل حق وتو دارد، فرانسه است. فرانسه، تا کنون با دارا بودن حق وتو در
سازمان ملل، بر خلاف انگلستان، لجبازترين کشور اروپايی است که خواهان ايستادگی در
مقابل اعمال خودسرانۀ ابرقدرت آمريکاست. فرانسه در جنگ مابين ايران و عراق، از
کشورهای نزديک و پرفروش ترين فروشنده سلاح به عراق بوده است.
در مقابل آمريکا، عراق قرار دارد. متاسفانه، تا امروز
دولت بعث عراق به عمد يا به سهو، هيچ گونه قدم جدی به جز سر دادن شعار و سياست دفع
الوقت، در راه صلح برنداشته است، بلکه با سماجت و يکدندگی، آمريکا را به جنگ ترغيب
کرده است. از جمله تشويق ها، انتخابات صد در صدی، و به دنبال آن، تشکر صدام حسين
از مردم عراق به خاطر انتخابشان که آن انتخاب، به مثابه تودهنی به جنگ طلبی آمريکا
قلمداد شده است. صدام حسين، به تلافی انتخابات صد در صدی در ۱۵ اکتبر امسال، تمامی
زندانيان عراقی و عرب را که جرم های سياسی و اجتماعی داشتند، آزاد کرده و آن دسته
از زندانيانی که بدهکاری مالی داشته و مرتکب عمل قتل شده بودند، از مردم عراق
تقاضای کمک به جرم و آزادی آنان، کرده است. تلويزيون CNN، عفو زندانيان از جانب صدام حسين را، غافلگيرانه توصيف کرد! اما واقعيت
امر، گونه ای ديگر است. به دنبال طرح پيشنهادی ارتش آمريکا و تأييد جورج بوش و
اختصاص بودجه مالی به آن طرح که قرار بود ۵۰۰۰ تن از پناهندگان و فراريان عراقی به
مناسبت استفاده جنگی در ارتش آمريکا عليه عراق، آموزش نظامی داده شوند، صدام حسين
برای مقابله با اين طرح جنگی، مخالفين خارجی و داخلی خود را مورد عفو قرار داد تا
ضمن خنثی نمودن طرح مزدورگيری آمريکا از فراريان عراقی، خود بتواند از فراريان و
زندانيان آزادشده، سربازگيری نمايد. اگر صدام حسين پس از طرح مزدورگيری آمريکا،
عفو زندانيان و مخالفين را صادر نمی کرد، نيروهای فراری و زندانی، در شرايط جنگی و
پس از حملۀ شورشيان عراقی به قصد سرنگونی حکومت بغداد، می توانست از دشمنان بالقوه
به بالفعل بدل شوند. بنابراين، عفو زندانيان سياسی و اجتماعی در اين موقعيت خطير
که زندانيان در زندان ها امن تر بودند، خود يک آماده سازی نظامی و سياسی تعبير می
شود. در همين رابطه، آگاهان سياسی معتقدند، اگر صدام حسين آن گونه که دوستانش باور
دارند، حسن نيت می داشت و می توانست اقدام انسانی و سياسی انجام دهد، قبل از آزادی
زندانيان عراقی، می بايست هزاران تن زندانيان و اسرای ايرانی را آزاد می کرد.
زندانيان و اسرايی که تنها برای مصرف نظامی در عراق گرفتار آمده اند. صدام حسين،
يگانه ديکتاتور باقيمانده در جهان است که به دنبال تقليد از اردوگاه های کار
اجباری استالين، در راستای دشمنی با کشور ايران، تبليغات وسيعی را در بوق و کرنا
دميده و بدان سبب، بسياری از نيروهای ايرانی چه آن دسته که مواضع سياسی و ضديت با
نظام جمهوری اسلامی داشته و چه آن دسته که مجرمين و مردم عادی بودند و پايشان به
خاک عراق رسيد، سازمان امنيت عراق سه راه پيش پای آنان نهاد.
۱ استخدام در سازمان امنيت عراق (مخابرات) برای جاسوسی
عليه کشور ايران.
۲ عضويت در سازمان مجاهدين خلق، که از ديد آنان، اين
سازمان نيز بخشی از دستگاه امنيتی و ارتش عراق است.
۳ پانزده سال و يک ماه حبس در زندان سياسی عراق که
به زندان ابوغريب معروف است و اين حکم برای همۀ اتباع خارجی که بدون ويزا وارد خاک
عراق می شوند، اعمال می شود، اگر چه اين حکم تا سال قبل هشت سال و يک ماه بود، ولی
بعد که مشتری زياد شد، نرخ ها افزايش يافت.
از کميت زندانيان سياسی در زندان ابوغريب عراق، پيداست
که اکثر ايرانيان فراری که به عراق رفته اند، کمتر از ۱۰% راضی شدند که برای مدت
طويلی در زندان عراق باقی بمانند و بيشتر از ۹۰%، با وعده های سر خرمن تن به
همکاری جاسوسی و نظامی با دولت عراق داده اند، به خصوص اين که دولت عراق، جاسوسان
و همکاران نظامی اش را به نام های انقلابی و اپوزسيون و غيره آراسته است.
از علائم ديگر عدم صلجويی دولت عراق، نه تنها در ارتباط
با آمريکاست، بلکه به ساختار سياسی و نظامی و قبيله ای ديکتاتور بغداد در همه
ادوار عمرش بر می گردد. صدام حسين طی دوران صدارتش که به دو کشور ايران و کويت تجاوز
کرد، طی همۀ اين سال ها قادر به صلح و آشتی با هيچ کدام از آنان نبود. حتی راضی
نشد با آمريکا آشتی کند، به ويژه آن ايامی که صدام حسين به کويت تجاوز کرده بود و
آمريکا به صدام حسين پيام داد که اگر خاک کويت را ترک نمايد، جنگی اتفاق نخواهد
افتاد. با وجود اين که صدام حسين با تجاوز به خاک کويت توانسته بود دريايی از
غنايم و امکانات به چنگ آورد و ضرورتی به ماندن در کويت را نداشت، ولی عمد داشت بماند
و بجنگد، که آخرالامر در کويت ماند و با جنگ بيرون رانده شد! وقتی هم با خفت و
سرشکستگی و با تحمل ۹۵% تلفات نظامی و اقتصادی، از ميدان جنگ بيرون آمد، آن جنگ را
ام المعارک(مادر جنگها) ناميد و ابراز پيروزی ايدئولوژک کرد و به رسم رؤسای قبايل،
مدعی شد، يکی از دلايل پيروزی عراق بر نيروهای ناتو اين بود که ما تا امروز "دوستان
و دشمنان" خود را نمی شناختيم، جنگ سبب شد تا بشناسيم!
سال ۱۹۹۱ در جريان عمليات "طوفان صحرا" که
آمريکا برای اولين بار قرار بود به عراق حمله کند، در مقابل خود سه نيرو و خطر را
مد نطر داشت.
۱ ابرقدرت شرق، اتحاد شوروی به مثابه حامی نظامی و
ايدئولوژيک عراق در جنگ عراق عليه ايران، هنوز پابرجا بود و بيش از ۳۰۰۰ مستشار نظامی
در عراق باقی داشت.
۲ بسياری از کشورها و سازمان ها و احزاب تندروی عربی
پس از پيروزی عراق بر ايران به زعم آنان سمپات و متحد عراق بودند، به ويژه اين که
دولت تندروی عراق، حائل و پيشمرگ درگيری با حکومت های ايران و اسراييل، در منطقه
بود.
۳ عراق، پس از بيرون آمدن از جنگ با ايران به علت حمايت
سياسی و نظامی بسياری از کشورهای غرب و شرق، به پنجمين قدرت نظامی دنيا بدل شده
بود.
اکنون که بسياری از دولتمردان و تحليلگران نظامی و
انقلابيون، آمريکا را از درگيری با عراق می ترسانند، و جنگ آتی آمريکا با عراق را با
ويتنام و ژاپن مقايسه می کنند، بايد توجه داشته باشند آن روز که عراق هر سه محور
فوق را داشت، در مقابل آمريکا تنها ۴۰ روز دوام آورد. هم اکنون که هيچ کدام از
محورهای فوق را ندارد، در گوشه و کنار، دردمندان و هم سرنوشتان صدام حسين يافت می
شوند که نتيجۀ جنگ را معکوس ارزيابی می کنند. مثلا بشار اسد که او نيز گويا بعد از
صدام حسين در نوبت حملۀ آمريکا قرار دارد، وسعت جنگ را ساير کشورهای خاورميانه و
ميليون ها تن تلفات انسانی، ارزيابی نموده است. بشار اسد، گويا تحليلش از جنگ جنگ
با شمشير بوده است. در حالی که اگر جنگی اتفاق افتد، تا بخواهند ديکتاتورهايی چون
بشار اسد سوری، از خواب بيدار شوند، بت و پيشمرگ ديکتاتورها به قعر تاريخ رفته است.
تحريک دولت آمريکا با انواع تظاهرات و تبليغات و دهن
کجی ها به ارزش های جهان متمدن و حقوق بشر، تنها مختص سران بعث عراق نيست، بلکه در
همسايگی عراق، کشور ايران نيز، در روزهای اخير رفتارها و تحريکات شک برانگيز مشابه
عراق را پيشه کرده است! قوه قضاييه جمهوری اسلامی، طی روزهای گذشته با انبوه نقض
حقوق بشر چون اعدام های خيابانی و سنگسار و افزايش خشونت در ملاء عام، ضمن تحريک
مجامع بين المللی، خواهان مشروعيت بخشيدن تجاوز آمريکا به ايران بر آمده است!
معذالک، آن چه که در اين جدال و کشمکش ها، دغدغۀ خاطر
نيروهای روشنفکر و دموکرات منطقه به ويژه ايران و عراق خواهد بود، اين سئوال مهم
است که، آيا آمريکا در کنار جنگ برای نفت، با تروريسم غيرحکومتی هم خواهد جنگيد؟
يا هم چنان که تا امروز نه در شعار بلکه در عمل ثابت کرده است، تروريسم غيرحکومتی
را چون ابزاری در خدمت اهدافش در مقابله با تروريسم حکومتی، باقی خواهد داشت! که
اگر آمريکا در ادامۀ روند مبارزاتش عليه تروريسم، چنين کند، جنگ ها و تعرضات بعدی
آمريکا چه با حکومت های تندرو و چه با حکومت های ديگر تروريستی و تروريست پرور، از
حداقل مشروعيت و پرنسيب های سياسی برخوردار نخواهد بود.
"پايان"
|