گفتگوئی با صادق العظم فيلسوف و
روشنفکر عرب:
شمار اسلامگرايان کم نيست، اما
آنان وزنه ای متقابل
و قدرتی پرنفوذ به حساب
نميايند
اسلام در حال عقب نشينی است. در
جهان سياست و اقتصاد، کشورهای عربی و اسلامی تنها نقشی حاشيه ای بازی ميکنند. اين
امر سبب شده که جهان عرب در کل طول قرن بيستم، بين دو قطب سنت و مدرنيت در جنبش باشد، بدون اينکه موفق
شود يکی از اين دو قطب را انتخاب کند.
فيلسوف سوری تبار صادق العظم از برجسته ترين
روشنفکران عرب است. او که در سال ۱۹۳۶ بدنيا آمده، در بيروت و دمشق زندگی ميکند و
پيش از بازنشستگی در دمشق فلسفه و جامعه شناسی تدريس ميکرده است. انتشار کتاب
"انتقاد از خود پس از شکست" موجب شهرت وی گشت. در اين کتاب او به تحليل
ضعفهای جامعه های عرب پس از شکست در جنگ شش روزه عليه اسراييل پرداخته بود. کتاب
ديگر صادق العظم، "نقد فکر دينی" ، بحثی داغ را در جهان عرب برانگيخت و
موجب شد که او در سال ۱۹۶۹ کار تدريس خود را در بيروت از دست بدهد. هنگامی که
فتوای قتل نويسنده انگليسی سلمان رشدی را صادر کردند، او با کتاب خود "سلمان
رشدی و حقيقت ادبيات" به انتقاد از مسلمانان متعصب پرداخت. صادق العظم در
سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ در کالج علوم برلين تدريس می کرد. روزنامه آلمانی فرانکفورتر
روندشاو با صادق العظم گفتگويی داشته است در باره خشونت تروريستی به مثابه واکنشی
نسبت به بحران اسلام گرايی.
سوال: حدود ۳۰ سال پيش بود که شما از
جهان عرب انتقاد کرديد و اظهارداشتيد که اعرب قادر به انتقاد از خودشان نيستند.
آيا از آن تاريخ تا کنون چيزی تغيير کرده؟
صادق العظم : بله، به نظر من توانائی در انتقاد از
خود، در جهان عرب بيشتر شده. علت هم در تشديد حس ناکامی و بی اهميت بودن است.
سوال: جهان عرب به دشواری ميتواند
مسئله مسئوليت فرهنگ اسلامی و دين در رويداد يازدهم سپتامبر را بپذيرد. شما علل را
در چه ميبينيد؟
صادق العظم : به عقيده من، علل اين امر، پيوندی
تنگاتنگ با تصور و درک عربستان سعودی از اسلام دارند. اما بايد توجه داشت که تفاوت
ميان ايدئولوژی رسمی اسلامی و زندگی واقعی بزرگ است. انسانهای تحصيل کرده و هوشيار
برسر دوراهی قرار دارند. آنان يا رفتاری عيبجويانه پيش ميگيرند، کاری به کار
ايدئولوژی ندارند و به فکر پيشرفت شغلی خود هستند يا اينکه به ايدئولوژی باور
دارند و ميکوشند واقعيت را بر آن منطبق کنند.
سوال: اما نه تنها عربستان سعودی بلکه،
کل جهان عرب با مسئله مدرنيت مشکل دارد، چرا؟
صادق العظم : اعراب با توجه به سابقه تاريخيشان،
خود را فاتح، پيشگام و ناجی جهان ميدانند. آنان تا به امروز با واقعيتی که با اين
تصور و تصوير برابری دارد، آشتی نکرده اند. اسلام در حال عقب نشينی است. در جهان
سياست و اقتصاد، کشورهای عربی و اسلامی تنها نقشی حاشيه ای بازی ميکنند. اين امر
سبب شده که جهان عرب در کل طول قرن بيستم، بين دو قطب سنت و مدرنيت در جنبش باشد، بدون اينکه موفق شود يکی از اين دو قطب
را انتخاب کند.
سوال: چرا بحث بر سر تطابق اسلام و
مدرنيت در ايران شيعه به مراتب پيشرفته تر است؟
صادق العظم : اسلام سنی که در جهان عرب حام است،
دينی است از خودراضی، چرا که از همان اولی دينی موفق بود. اما در ريشه اسلام شيعه
تراژدی نهفته است. قتل حضرت علی و پسرانش که به اعتقاد شيعيان، جانشين به حق
پيامبر محسوب ميشوند. از اين رو در اسلام شيعه نگرانی عميقی درباره سير تاريخ
مشاهد ميکنيم و نيز ميل به برقراری عدالت.
سوال: آيا حادثه يازدهم سپتامبر،
افراطگرايان اسلامی را دچار بحران نکرده است؟
صادق العظم : واقعا هم همينطور است. اسلامگرايان
حس ميکنند که يتيم شده اند. در پی فروپاشی رژيم افغانستان و مبارزه با افراطگرائی
اسلامی، اسلامگرايان به همان وضعی دچار شده اند که ناصريون بعد از مرگ جمال
عبدالناصر با آن روبرو شده بودند. در جهان شمار اسلامگرايان کم نيست، اما آنان
وزنه ای متقابل و قدرتی پرنفوذ به حساب نميايند. اسلامگرايان به جز در افغانستان
نتوانستند الگوئی پديد آورند و در کل جهان عرب هم کسی علنا پشتيبانی خود را از
رژيم طالبان اعلام نکرد.
سوال: آيا ما نقطه اوج اسلام سياسی را
پشت سر گذاشته ايم؟
صادق العظم : خشونت تروريستی، نشانه بحران ساختاری
عميق جنبش اسلامگرايانه است. اين جنبش پيش از حادثه يازدهم سپتامبر هم به بن بست
رسيده بود و شماری از گروهای افراطگرای اسلامی براين عقيده اند که با توسل به
خشونتهای پرهياهو و جنجالی، از اين بن بست به در آيند. تروريسم اروپائی دهه هفتاد
نيز بر همين باور بود. جنبش اسلامگرائی درواقع با دو ناکامی روبرو گشته، نخست در
تغيير نظام از راه های مسالمت آميز و درازمدت، و نيز در ساقط کردن دولتها.
سوال: به نظر شما آينده چگونه خواهد
بود؟
صادق العظم : به عقيده من، رويدادهای اخير سبب
خواهد شد که اپوزيسيون اسلاميون، دوباره راه های مسالمت آميز در پيش گيرد و به
ميانه روی، روی آورد، راه هائی که اساس آن جامعه مدنی و اهداف آن مبارزه برای
آزادی و حفظ حقوق بشر است. من اميدوارم که با افزايش فشارهای داخلی و خارجی،
رژيمها، به آزادی و دمکراسی توجه بيشتری کنند. آمروز آمريکا در تلاش برافراشتن پرچم
دمکراسی در جهان عرب، مانند کشورهای مصر، فلسطين و عراق است. اگر ايالات متحده با
آغاز جنگ، بطور جدی سعی در برقرای دمکراسی در عراق داشته باشد، اين مسئله در جهان
عرب همان تاثيری را خواهد داشت که پرسترويکا بر اروپای شرقی داشت.
|