فقها و مبارزه با بيماری « ايدز » !
اتحاد کار شماره ۱۰۲
اگر مسئله اعتياد در
جامعه امروز ايران چنان ابعاد دهشتناکی يافته است که حتی مسئولان رژيم نيز به آن
اعتراف و يا بعضا درباره آن نوحه سرايی می کنند، واگر پديده رو به رواج فحشا اکنون
به جائی رسيده است که برخی گزارشها، روزنامه های تحت کنترل و حتی فيلمهای سينمائی
هم به آن اشارائی می کنند، موضوع بيماری «ايدز »، به رغم شيوع فزاينده آن و هشدار
های کار شناسان، هنوز هم از موضوعاتی است که در زير سايه حاکميت اسلامی، «تابو»
محسوب می شود.
در حالی که تقريبا تمامی
شرايط برای گسترش و اشاعه «ايدز » از جمله و بويژه همان اعتياد و فحشا مهياست، دست
پزشکان و کار شناسان برای مقابله اصولی و موثر با اين بيماری مهلک بسته است !
چگونه می شود از «ايدز»، نحوه شيوع وپيشگيری آن صحبت کرد، در جائی که به اعتقاد
تصميم گيرندگان و سياستگذاران حکومتی، صحبت از اين قبيل موضوعات، به معنی تشويق و
رواج آنهاست؟! چگونه می توان درباره روابط جنسی سالم پيش از ازدواج و يا خارج از
مناسبات زناشوئی حرف زد، در حالی که اين گونه روابط «گناه» و «حرام» و يا «ممنوع»
به حساب می آيند؟ و يا اصلا چگونه می توان در مورد راههای جلوگيری از ابتلا به
«ايدز» سخن گفت بدون اين که کمترين اشاره ای به «کاندوم» (کاپوت) صورت بگيرد؟ زيرا
که آن هم يکی ديگر از واژه های «ممنوعه» در جمهوری اسلامی است.
دکتر محمد مهدی، متخصص
بيماريهای عفونی، و مسئول «مرکز کنترل بيماريها »که ظاهرا مسئوليت مستقيمی در
مبارزه با بيماری «ايدز» هم بر عهده دارد، به خبر نگار روزنامه «نيويورک تايمز»
(۱۳.۴.۲۰۰۲) می گو يد: « ما به عنوان مسئولان نمی توا نيم درباره چيزهائی که مغاير
با فرهنگ ما و مغاير با اعتقادات مذهبی ماست حرف بزنيم.... روابط جنسی پيش از
ازدواج، نادرست و غير اسلامی است. بنابر اين ما نمی توانيم به جوانان
چيزهائی ازاين قبيل که
مثلا «از کاندوم استفاده کنيد»، بگوئيم .
در جزوه ای که توسط همين
«مرکز» در رابطه با بيماری «ايدز» تهيه و در سطحی محدود پخش شده، آمده است:
«بهترين راه جلوگيری از «ايدز»، وفاداری به تعهدات اخلاقی و خانوادگی و پرهيز از
روابط جنسی بی بند و بار است. به خدا ايمان داشته باشيد تا در برابر وسوسه های
شيطانی مقاومت کنيد». پس از همه اين موعظه ها واندرزهای تکراری مذهبی و اخلاقی
البته، هيچ نامی هم از کاندوم، به عنوان يکی از راه های پيشگيری از بيماری، در اين
جزوه نيامده است.
سياست رسمی رژيم در
مقابله با «ايدز»، هر گاه بپذيريم که جدا از پنهانکاری و سانسور، سياست «رسمی» و
خواست واقعی در اين زمينه عمل وجود دارد، همانا عبارتست از تاکيد و تکرار احکام
مذهبی و نصايح اخلاقی و يا، به گفته معاون وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی،
«تقويت فرهنگ اسلامی». علاوه بر اين، تشويق به ازدواج زودتر جوانان هم، يکی از
سياستهای کلی و اعلام شده رژيم در اين مورد است. لکن نا گفته پيداست که همه آن
مواعظ و اندرزها، خصوصا از زبان خود گردانندگان و کار گزاران اين حکومت، تا کنون
نتوانسته از بروز و شيوع اين بيماری در«ام القرای» اسلامی نيز جلوگيری نمايد. در
مودر ترغيب به ازدواج جوانان نيز، در واقع تمامی شواهد حاکی از آنست که به واسطه
مجموع معضلات اقتصادی و اجتماعی گريبانگير جامعه ما، مسئله ازدواج و تشکيل خانواده
برای جوانان نيز روز به روز دشوارتر و حادتر می شود. وانگهی، هرگاه اين گونه «راه
حل»ها تاثيری هم در بلند مدت داشته باشند، به هيچ وجه پاسخگوی اين مشکل در حال
حاضر و شتاب نگران کننده شيوع آن نيست. در نبود احساس مسئوليت جدی از جانب مقامات
و ارگانهای حکومتی و فقدان يک طرح جامع و اصولی مبارزه با «ايدز»، در اين زمينه
هم، تنها گروه کوچکی از متخصصان و کار شناسان متعهد هستند که اکنون، با امکاناتی
بسيار محدود، کار اطلاع رسانی، آموزش شيوه های پيشگيری و کوشش برای کاستن از صدمات
آتی اين بيماری خطرناک را به پيش می برند. اما اين تلاشها نيز، متاسفانه با انواع
موانع«شرعی» و «اخلاقی» روبرو ميشوند. دکتر مينو محرز، استاد دانشگاه تهران دررشته
بيماريهای عفونی و يکی از کارشناسان فعال در اين عرصه، « با اشاره به اين «موانع»
به خبرنگار روزنامه «حيات نو» (۴. ۶ .۱۳۸۱) ميگويد: « علما و فقهای کشور درباره
آموزش راهکارهای شيوع ايدز به مردم نظر بدهند. ما بايد بتوانيم مسائل جنسی را به
راحتی برای مردم بازگو کنيم »و تاکيد می کند که «توضيح اين که در روابط جنسی چگونه
از سرايت ايدز جلوگيری کنيم، به معنای بی بند و باری آن نيست». وی در پاسخ اين
سئوال که چرا اطلاع رسانی صحيح در باره ايدز صورت نمی گيرد، ميگويد: « مقام های
بلند پايه و مسئولان وزارت بهداشت اصلا در باره اين معضل حرفی نمی زنند. تنها ما
کارشناسان غير دولتی هستيم که در اين باره سخن ميگوييم. راهکار مقابله با شيوع
ايدز آموزش صحيح است. بايد بتوانيم درباره مسائل جنسی و استفاده از وسايل جلوگيری
راحت حرف بزنيم».
استمداد کارشناسان از
«فقها» برای نظر دادن در باره آموزش راههای مقابله با«ايدز»، با توجه به ضرورت و
حساسيت اين مسئله و از سر لاعلاجی، قابل درک است. ولی به سختی می توان از کسانی که
مدام در حال توليد و باز توليد اقسام موانع و محدوديت های شرعی و اخلاقی هستند،
انتظار راهگشائی در اين زمينه را داشت. فقهای جمهوری اسلامی وقتی هم که از مباحثات
طولانی پيرامون «منکرات» و «مطهرات» و نظاير اينها، و يا از کشمکشهای پايان ناپذير
داخلی و درون حکومتی فارغ ميشوند، حکم «تکفير» اين و آن، و يا حکم «تعزير» و
«اعدام» فلان و بهمان را صادر ميکنند. نظر آنها در اين باره نيز چيزی جز ترويج
«صيغه» ويا راه اندازی«خانه های عفاف» نخواهد بود. به علت پنهانکاری مرسوم در اين
زمينه و نبود اطلاعات و اطلاع رسانی کافی،ارائه آمار دقيقی از تعداد مبتلايان به
اين بيماری و يا مرگ و مير ناشی از آن نيز،بسيار دشوار است. در سمينار پزشکی مشترک
ايران و فرانسه که در اواخر ارديبهشت گذشته در تهران برگزار گرديد و گزارشی کوتاه
از آن نيز در روزنامه «فيگارو» (۲۱ .۵ .۲۰۰۲ ) درج گرديد، حسين ملک افضلی، معاون
وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، موارد ثبت شده بيماری را ۳۶۸۰ نفر و تعداد
مبتلايان(دارندگان ويروس «اچ.ای.وی» ) را حدود ۱۸ هزار نفر اعلام داشت. دکتر محرز،
درگفتگو با «حيات نو»، در اين باره می گويد:
« آمار ثبت شده مبتلايان
به ايدز اکنون ۳۹۱۲ نفر است. از اين مقدار تنها هزار بيمار در کرمانشاه به سر
ميبرند» و می افزايد: «آمار غير رسمی از وجود حدود ۲۰ هزار بيمار مبتلا به ايدز
حکايت ميکند، در صورتی که به اعتقاد من تعداد مبتلايان از اين ميزان هم بيشتر
است».
هر چند که آمار مبتلايان
به «ايدز» در حال حاضر در ايران، در مقايسه با برخی کشورهای آفريقائی يا اروپائی،
در سطح پايينی قرار دارد. ولی سرعت گسترش واشاعه آن در جامعه ما بسيار بالا و
هشدار دهنده است. در همان سمينار پيشگفته، معاون وزارت بهداشت و درمان، نرخ رشد
ابتلا به اين بيماری را ۲۵ درصد در سال اعلام کرد. با مقايسه آمار رسمی موارد ثبت
شده بيماری در ماه های بهمن ۱۳۸۰ و شهريور ۱۳۸۱، می توان ديد که ميزان افزايش اين
آمار، در فاصله هشت ماه حدود ۱۴ در صد بوده است.
دکتر محبوبه حاجی
عبدالله، متخصص بيماری «ايدز» در بيمارستان «امام خمينی» تهران، در رابطه با شيوع
«ايدز» در ايران، به خبرنگار «نيويورک تايمز» اظهار ميدارد:
«اين بيماری بسرعت در حال
گسترش است. غالب مبتلايان را جوانان تشکيل می دهند که تعدادشان مرتبا بالا و
بالاتر می رود » و اضافه می کند: «مشکل ما هم با اينها (جوانان) است، چون که ما
نمی توانيم به آنها دسترسی و اطلاع رسانی داشته باشيم ». با وجود اين قبيل
هشدارهای پزشکان، در وضعيتی که طرح و بحث و چاره جوئی برای مشکلات جاری جامعه به
صورت «تابو» درآمده و پنهانکاری و پوشاندن معضلات واقعی رسم رايج حکومتيان شده
است، طبعا هيچ اقدام جدی و موثر برای مقابله با «ايدز» هم نمی تواند صورت بگيرد.
تحت اين شرايط خفقان بار و مسدود، چه بسا بيماران جرات و امکان طرح نياز و
مسائلشان با پزشکان خود را نيز پيدا نمی کنند.
بر پايه ارزيابی های
صاحبنظران ، در حال حاضر اعتياد، يعنی استفاده از سرنگ معتادان مبتلا به «ايدز»
بوسيله ساير معتادان برای تزريق مواد مخدر، مهمترين عامل سرايت اين بيماری در
ايران است. با در نظر گرفتن گستردگی بيسابقه اعتياد طی سالهای گذشته که تعداد
معتادان را به حدود ۲ ميليون نفر بالغ کرده است می توان ديد که چه زمينه مساعدی
برای اشاعه وسيع مصيبتی ديگر به نام «ايدز» در انتظار جامعه ماست. زندانها و
بازداشتگاه های جمهوری اسلامی، که بيش از صد هزار نفر زندانی در ارتباط با «جرائم
مواد مخدر» را در خود جای داده اند، به اعتراف خود مسئولان مربوطه، اکنون به
مراکزی برای شيوع بيماری «ايدز» تبديل شده اند. روابط جنسی « مشروع» و يا
«نامشروع» و از جمله رابطه با زنان خودفروش، عامل مهم ديگر در اشاعه اين بيماری
محسوب می شود. به گفته دکتر محرز، « شيوه شيوع ايدز از طريق استفاده سرنگ مشترک
توسط معتادان، به شدت به سمت شيوع از طريق روابط جنسی تغيير می کند. يعنی همين
معتادان که از سرنگ مشترک استفاده می کنند، ايدز را به همسران خود انتقال می
دهند». در مورد جايگاه روابط جنسی همجنس گرايانه در اشاعه «ايدز»، هيچ اشاره ای در
ارزيابی های رسمی و غير رسمی وجود ندارد. زيرا که اين مقوله هم يکی ديگر از «تابو»
های بزرگ در حکومت اسلامی است.
مسئله ديگری درباره شيوع
«ايدز» که توجه برخی کارشناسان را بخود جلب کرده، رواج نوعی «توريسم جنسی» در
سالهای اخير است. يک سوی اين «توريسم» مردان ايرانی هستند که به خارج و بويژه به
کشورهای نو استقلال شوروی سابق می روند و غالبا «آلوده» بر می گردند. سوی ديگر آن
هم زنانی هستند که از جمهوری های آسيای مرکزی به شهرهای شمالی ايران، و خصوصا
مشهد، برای تن فروشی می آيند و از اين طريق هم بيماری مورد بحث اشاعه می يابد.
درباره نقش و تاثير اين مسئله در انتقال «ايدز» ، ارزيابی دقيق و روشنی وجود
ندارد. لکن هنگامی که اصل مسئله پرده پوشی می شود، بالطبع هيچ کاری هم برای آگاهی
رسانی و پيشگيری انجام نمی شود.
در صورت تداوم اين شرايط،
با توجه به زمينه مساعد و روند فزاينده شيوع بيماری «ايدز» ، جامعه ما در اين عرصه
نيز پيامدهای دردناک و لطمات جبران ناپذيری را متحمل خواهد شد.
|