روايت فرزند کشی هايی ديگر

استثنايی براصل

سينا قنبر پور

Sian-jornalist@yahoo.com

سايت نوانديشان جوان

«مهتاب»۱۱ ساله در حالی که به شدت از ضربه های کمر بند پدر مجروح شده بود، با ضربه ميله ای آهنی ديگر تاب مفاومت نياورد وجان سپرد.

«مهتاب» به همراه برادر ۵/۱۲ ساله اش به خاطر برداشتن اشيا داخل خود رو، بدون اجازه پدر تنبيه شدند:اما پس از ضر به های کمر بند ميله آهنی تن نحيف آنها را به شکنجه گرفت واگر ماموران دقايفی ديرتر رسيده بودند «مهزيار هم جان سالم به در نمی برد.

با تلفن همسايگان به مرکز فوريت های پليسی ۱۱۰ شهزستان آبادان پدر «مهتاب ومهزيار» شاهسوند دستگير وبه جرم فتل بازداشت شد.

***

به تصريح ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی «پدر يا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود وبه پرداخت ديه قتل به ورثه وتعزير محکوم خواهد شد.»

از سوی ديگر به تعريف ماده ۲۶۱ همين قانون «اوليای دم که قصاص وعفو در اختيار آنهاست همان ورثه مقتولند، مگر شوهر يا زن که در قصاص وعفو واجرا اختياری ندارد.»

با توجه به اين ۲ ماده قانونی پدر از مجارات در عمل مصونيت می يابد.چرا که اگر فرزند خردسالش را بکشد جز مادر يعنی همسرش اوليا دمی ندارد ودر عمل هيچ شوهری به زنش که در همسری او به سر می برد، ديه قتل پرداخت نکرده است.

در باب فصاص در« شرح لمعه» و در بخش شرايط قصاص به نبودن رابطه ابوت اشاره شده است :« بنابراين پدر را هر قدر بالا رود در برابر پسرش هر قدر پايين برود نمی کشند، زيرا پيامبر اکرم (ص) می فرمايد : «لا يقادلا بن من ابيه،پدر به خاطر پسرش قصاص نمی شود»(۱)

باز پدر در قبال دخترش نيز همين حکم را دارد.:« ...ودخترنيز به اجماع فقها يا به طريق اولی، جکم پسر را دارد واز قول امام صادق (ع) روايت شده است که فرمود :« لايقتل والد بولده .يقتل الولد بوالده، پدر به خاطر کشتن فرزندش قصاص نمی شود،ولی فرزند به خاطر کشتن پدرش قصاص می شود.»(۲)

***

روزنامه «همسايه ها» نشريه محلی خوزستان در شماره ۳۱ مورخ ۹ خرداد مرداد ماه ۸۱ خود نوشت پدر آبادانی دختر ۱۱ ساله خود را کشت .مادر اين دختر گفته استکه طی سال قبل اين مرد همواره با بخل وخست خانواده اش را در عذاب قرار داده بود که گاه همسايگان غذا وخوراک آنها را تامين می کردند.

مادر مهتاب ومهزيار شاهسوند در ادامه افزوده است که شوهرش همواره ۲ کودک خود را در وضع نامناسبی با زنجير تنبيه می کرده است .روزنامه همسايه ها افزوده است :در روزحادثه وقتی پدرمهتاب ومهزيار۱۱ و۵/۱۲

ساله به شدت آنهارا باميله آهنی پنکه تنبيه می کردهمسايگان با اطلاع به مرکزفوريت های پليسی ۱۱۰ خواستاررسيدگی به اين وضع شدند.پس از اين ماموران پليس ۱۱۰ در محل حاضرشدندو۲ کودک مجروح را به بيمارستان طالقانی آبادان منتقل کردند ولی مهتاب به دليل جراحت های وارده جان سپرد.

روزنامه همسايه ها همچنين درشماره ۳۰ مورخ ۸ مرداد ۸۱ خود در خصوص اين ماجرا آورده است :پدر مهتاب ومهزيارآنهارا به دليل برداشتن اشيا درون ماشين تنبيه کرده است وپس از استفاده ازکمربند به وسيله ميله آهنی آنها را مورضرب وشتم قرارداده که در نهايت مهتاب فوت کرده ولی مهزياراز ناحيه سر وسينه مجروح وتحت مراقبت های پزشکی قرارگرفته است .

***

عبدالصمد خرمشاهی يکی ازحقوقدانان و وکلای برجسته دادگستری تحت عنوان " استثنايی براصل" می گويد: " بزرگترين صدمه بدنی وجنايی که بر افراد وارد می شود قتل نفس است . سلب حيات يک انسان به لحاظ اثرات نامطلوبی که بر اذهان عمومی باقی می گذارد دارای اهميت خاصی است وبه همين لحاظ دراغلب کشورهامجازات آن اعدام است .

وی در ادامه می گويد:ازديدگاه قرآن وحقوق جزايی اسلام ، مقام انسانها درجامعه محترم است ،کسی که مرتکب قتل نفس می شود درحقيقت عضوی از اعضای فعال جامعه را از بين برده است " من قتل نفسابغيرنفس اوفساد فی الارض فکانما قتل الناس جميعا" آيه ۳۲ سوره مائده .

اين حقوقدان به ماده ۱۰۷ قانون مجازات عمومی سابق اشاره می کند ومی افزايد:اين قانون مصوب سال ۱۳۰۴ چنين مقررکرده بود:" مجازات مرتکب قتل عمدی اعدام است مگر در مواردی که قانونا" استثنا شده باشد" ضمنا" برابر ماده ۱۹۲ قانون مزبورگذشت کسان مقتول فقط از موجبات تخفيف مجازات بود.

هوشنگ سربازوطن ديگر وکيل برجسته دادگستری که بطور مستمر با پرونده های جنايی سر.کاردارد واز طرفی برجرم شناسی اشراف کاملی دارد در باب ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی می گويد: " اعمال اين ماده در حقيقت موجبات ناامنی جامعه وناامنی فرزندان را فراهم می کند وعلاوه برآن موجبات تسری خشونت های پدر به ساير خانواده ها که فرزندان ظاهرا" نابهنجاری دارند بوجود می آورد چون پدر به راحتی چگر گوشه خود ويکی از مهره های آحاد جامعه را از بين خواهد برد" .

اين حقوق دان وجرم شناس در ادامه می افزايد:" چگونه طفلی که مادر با هزاران اميد وآرزو و با رنج و بدبختی در شکم خود پرورانده ودر پرورش آن شب و روز نداشته ،از گزند امراض وروزگار درامان داشته يک شوهر عصبی و بی منطق به خاطر يک عصبانيت کاخ اميد وآرزو او را پرپر می نمايد. تکليف اين مادر چه می شود!؟حقوق مادرچگونه صيانت خواهد شد؟آيا با ديه يا تعزير ، کودک دلبتد او زنده می شود؟آيا اين امر تعدی وتجاوزوتجری به حقوق همسرش نيست ؟

***

درحاليکه مجلس شورای اسلامی طرحی در جهت حمايت از حقوق کودکان در دست تصويب داشت که باز هم فرزند کشی از آن مجموعه مستثنی شد و طرح جديد هم گرچه هنوزبه تاييد شورای نگهبان نرسيده است ولی هيچ تامينی برای فرزندان در برابر پدران عصبی وخشن ندارد.

***

روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۶۷۲۴ خود به تاريخ ۱۷ شهريور۸۱ نوشت : پدری دختر ۷ ساله اش را سر بريد.

در ادامه اين خبر آمده است فردی به نام خضير از اهالی کوت عبدالله اهواز به طرز فجيعی سر دختر ۷ ساله خود را به نام مريم با کارد آشپزخانه سر بريد.

به گزارش اين روزنامه قاتل که ۳ زن دارد و از طريق دستفروشی امرار معاش می کند ادعا کرده است مريم از سوی دايی خود مورد تجاوز قرارگرفته و وی برای دفاع از حيثيت و شرف وناموس خود اقدام به قتل مريم نموده است .

جمهوری اسلامی در ادامه خبر خود آورده است :"اين فاجعه هولناک مردم خوزستان را تکان داده است به ويژه زمانی که پس از معاينات پزشکی قانونی دختر معصوم " باکره " بوده وتجاوزی به وی صورت نگرفته است. مردم خوزستان خواستار برخورد قوه قضائيه واجرای اشدمجازات برای قاتل (که اعدام باشد) شدند ونگذاردند قاتل از حق خود که ولی دم است استفاده کند."

هفته نامه محلی "روزان "در شماره ۱۴۵ خود در اين باره با تيتر بزرگی نوشته است : به کدامين گناه کشته شد؟ اين هفته نامه در مطلب اصلی خود ادامه داده است : چگونه می توان باور کرد پدری گونی حامل سر فرزندش را به درب خانه ها ببرد وبگويد لکه ننگ را پاک کرده ام . چگونه می توان باور کرد پدری تا اين اندازه دژخيم وعاصی شود که دختر معصوم خود را با چاقو گوش تا گوش همچون گوسفندی سر ببرد وآن را در گونی حمل کند و از خانه ای به خانه ای ديگر برده ، خبر فتح وپيروزی وبهروزی عليه دختر ۷ ساله را اعلام کند»؟

***

«انسيه را به خاطر داريد ؟»همان دختر ۳ ساله ای که ۱۷ تير ماه سال گذشته از شکنجه های پدر برروی دست مادرش به بيمارستان مرکز طبی کودکان انتقال يافت تا درمان شود ؟

«زهرا » را چه طور ؟ همان طفل ۹ ماهه ای که توسط پدرش در يکی از روستاهای شهرسنان هريس از آذر بايجان شرقی چنان ضرب وشتم شد که ديگر نتوانست آينده اش را روشن ببيند . زهرای ۹ ساله به دليل اصا

بت ضربه ای به سرش بينايی اش را از دست داد.

***

«فرزاد» را به خاطر می آوريد ؟ همان کودک ۵/۱ ستاه مشهدی . بدن نحيف فرزاد حکايت از آثار سوختگی بر اثر سيگار ، سيخ استعمال مواد مخدر وضربات چاقو داشت .پزشکان علت مرگ او را کودک آزاری وشکنجه پدر تشخيص داده بودند.

در همه موارد گذشته جامعه ما زخم خورده از کودک آزاری خشونت وپدر سالاری هيچ مرهمی نيافت وباز هم با زخمی التيام نيافته ،هولناک تر شاهد جرائمی شديدتر عليه کودکان اين آسيب پذيرترين قشر جامعه است.

***

عبدالصمد خرمشاهی در ذيل مطلبی تحت عنوان « استثنايی بر اصل » که به تحليل ماده ۲۲۰ قانون است آورده :

همان طوری که می دانيد قانون مجازات اسلامی ، ملهم از احکام قران مجيد وسنت پيامبر گرامی اسلام بوده وبا در نظر گرفتن عرف اجتماعی واصول قانون اساسی به تصويب رسيده است .

اينکه پدری فرزندش را بکشد قصاص نمی شود وصرفا به پرداخت ديه وتعزير محکوم می شود ، امری است اجتماعی نزد فقهای شيعه به استناد حديث نبوی که قرموده «پدر در برابر فرزند به قصاص نمی رسد»، از جمله فقهای برجسته که تصريح به اين امر نموده است.

شيخ طوسی صاحت النهايه که در کلام وفقه از نوابغ روزگار بوده معتقد است اگر پدر فرزندش را ( به عمد ) کشته باشد ديه بر پدر بوده و پدر را باز نکشند.همچنين محقق حلی در شرايع الاسلام (جلد ۴) تصريح نموده است قتل پدر فرزند را قصاص نفس ندارد اما کفاره وديه وتعزير دارد وهمچنين شيخ صدوق در علل الشرايع والاحکام به همين عقيده است وهمچنين محمد ابن علی ابن ابراهيم از فقهای به نام شيعه در کتاب العلل در بيان اين موضوع چنين توضيح داده :«علت اينکه پدر را در قتل فرزند نمی کشند اين است که فرزند مملوک پدر است .نظر به فرمايش حضرت رسول(ص) «انت ومالک لابيک .

به هر حال بسياری از فقهای شيعه نيز کما بيش بر همين عقيده اند ضمنا اضافه می نمايند که عکس قضيه صادق نيست وفرزندی که پدرش را بکشد تحت شرايطی که مقرر است قصاص خواهد شد.