گفت وگو با زهرا شجاعی، مشاور رييس جمهور
زن در عرصه سياست؛
خبرگزاری دانشجويان ايران
طی روزهای گذشته همايش «مشارکت سياسی زنان در جهان
اسلام» برگزار شد. به همين بهانه سرويس ديدگاه خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا) با
زهرا شجاعی، مشاور رييسجمهور در امور زنان و رييس مرکز امور مشارکت زنان
گفتوگويی در خصوص « مشارکت سياسی زنان و ديدگاههای رهبر کبير انقلاب اسلامی،
حضرت امام خمينی(ره) در اينباره» انجام داده است که مشروح اين گفتوگو از نظرتان
میگذرد.
*** خانم شجاعی اجازه بدهيد سوال اول خود را با اشاره به صحبتی از
حضرت امام(ره) شروع کنيم، ايشان میفرمايند، در نظام اسلام، زن میتواند در بنای
جامعه مشارکت داشته باشد. از نظر شما اساسا آيا زنان جامعهی ما در جايگاهی قرار
دارند که بتوانند اين نقش را ايفا کنند؟
+++ بسم الله الرحمن الرحيم. تشکر میکنم که به
اين کار اهتمام کرديد و طرح مسالهی خود را با انديشهی بنيانگذار جمهوری اسلامی
ايران، معمار بزرگ انقلاب اسلامی، حضرت امام رحمت الله عليه شروع کرديد. احساس
میکنم اگر همهی ما در دنيای جديدی که به لحاظ طرح مسايل مختلف و انديشههای
گوناگون دنيای پرآشوب و پردغدغهای است به ريسمان محکم ولايت متمسک شويم که از
زبان حضرت امام ايدئولوگ و رهبر و انديشهی بزرگ عصر حاضر به خصوص در مسايل سياسی
مطرح شده است، طريق هدايت را طی خواهيم کرد و از افراط و تفريط، گمراهی و لغزش به
دور خواهيم ماند.
حضرت امام(ره) در عصر حاضر در حقيقت حق بزرگی به
گردن همهی بشريت دارند، اين حق به گردن زنان بسيار بيشتر است، زيرا در عصر جاهليت
مدرن، با طرح انديشههای نوين مبتنی بر فقه شيعه و با توجه به اقتضای زمان و مکان
دنيای جديد و فضای تازهای را برای تولد مجدد و دوبارهی زن مسلمان فراهم کردند.
مجموعهی بيانات و انديشههای حضرت امام(ره) و
احکامی که براساس فتاوی مترقيانهی مبتنی بر اصول اعلام کردهاند، زنان را از
حصارها و زندانهای تنگ تحجر و مقدس مآبی و محدوديتهايی که مانع پيشرفت و ترقی
زنان میشود، نجات داد.
حضرت امام(ره) به لحاظ بيان ديدگاه و نظريهی
اسلام دربارهی زن میفرمايند،« زنان بايد در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند» و به
نظر من اين جمله فراز بسيار رفيع و شکوهمندی را از تکليف زن مسلمان در تعيين
سرنوشت سياسی خود در جامعه بيان میکند. ايشان نمیفرمايند، میتواند بلکه
میفرمايند، بايد و بايدی که از طرف يک فقيه، مرجع تقليد و رهبر سياسی مطرح
میشود، در واقع تعيين تکليلفی است برای همهی زنان که بايد چنين کنند و تعيين تکليفی
است برای همهی برنامهريزان، سياستمداران و سياستگذاران جامعه که زمينهی اين
مشارکت را فراهم کنند.
حضرت امام(ره) میفرمايند در مقدرات اساسی و به
اعتقاد من همهی شوراهای عالی، مجالس مقننه و ستادهايی که تعيين کنندهی تقدير
اساسی کشور است و در هر جا که تقدير اساسی مملکت رقم زده میشود، زنان بايد دخالت
داشته باشند.
*** به لحاظ عملی، به چه ميزان از اين راهبردها استفاده شده است؟
+++ به لحاظ عملی و به لحاظ بستر مناسب برای اين
کار، با توجه به اين که قانون اساسی نيز به صراحت دولت را برای فراهم کردن زمينهی
مشارکت زنان موظف میکند، گامها و عرصههای جديدی برای مشارکت زنان باز شده است،
اما به اعتقاد من هنوز ظرفيتهای ناشناختهای از زنان در جامعه وجود دارد. اين
ظرفيتها ايجاب میکند، مسوولين و برنامهريزان فرصتهای مناسبتری برای زنان
فراهم کنند و خود زنان هم میتوانند از شرايط و امکانات موجود با اتکا بر اراده و
عزم و انديشهی خود در عرصههای تصميمگيری برای بنای جامعهی اسلامی همت کنند.
*** خانم شجاعی، برای ادامهی بحث، باز هم اشاره میکنم به سخنان
حضرت امام(ره)، ايشان در بخشی از فرمايشات خود به زن وظيفهی دفاع و جهاد میدهد و
در جای ديگری میفرمايند، زن در صف اول نهضت قرار دارد. از نظر شما اين سخنان به
چه معناست؟ در حال حاضر بيشتر شاهد حضور زنان در صف اول تظاهرات و يا مکانهای
رایگيری هستيم، آيا وظايف سياسی زنان در اين عملکردها خلاصه میشود؟
+++ برای تکميل سوال شما، من نيز به فراز ديگری از
بيانات حضرت امام(ره) اشاره میکنم، جملهای که زياد به کار میبريم، ولی کمتر
بهره میگيريم. ايشان میفرمايد، «ما مفتخريم که زنان ما، پير و جوان، خرد و کلان
در عرصههای مختلف سياسی و اجتماعی فعاليت میکنند و ... ». حضرت امام(ره) حضور
زنان در جامعه را صرفا محدود به عرصهی فرهنگی نکرده است و در پايان اين فراز به
زيبايی هدف خدمت به جامعه را بيان میکنند.
متاسفانه برخی از نظرات و انديشههای حضرت
امام(ره) به دليل غلظت تفکرات سنتی و شايد بعضا متحجرانه در جامعه کمتر مطرح شده
است، يعنی برخی مايل نيستند اين بخش بيانات مطرح شود، ولی ما وظيفه داريم همهی
بيانات حضرت امام(ره) را به صورت جامع و سيستمی در جامعه مطرح کنيم، زيرا نمیتوان
به بخشی از نظرات امام ايمان آورد، ولی بعضی قسمتهای آن را قبول نداشت.
حضرت امام(ره) نگرانی خود را از نظريات برخی
آخوندها يا روحانيون که به صلاح اسلام نيستند، اعلام میکنند و زنانی را که در
مقابل اينها میايستند، تحسين میکنند.حضرت امام(ره) از زنان به عنوان رهبران
نهضت و انقلاب نام میبرند. اين بيانات از سوی کسی که در ارايه نظرات خود به
اندازهای دقيق است که حتی غلو و اغراق در آنها نباشد، حاکی از اين است که ايشان
حقيقتا معتقد بودند که اگر زنان نبودند، انقلاب به پيروزی نمیرسيد.
*** در صحبتهای خود اشاره داشتيد به ديدگاههايی که در جامعه نسبت
به زنان وجود دارد. از نظر شما آبشخور جريانات و تفکرات سياسی و فقهی نسبت به زنان
در جامعه چيست و چه خطری از اين ديدگاهها احساس میشود؟
+++ همواره در طول تاريخ، اسلام بر فکر و انديشه
تاکيد داشته و راه را برای بيان نظرات مخالفين و دگرانديشان فراهم کرده است. چنين
فضای بازی موجب قرايتهای مختلف از اسلام شده است و در نتيجه تضارب آرا و تعامل
انديشههاست که همواره حقيقت روشن میشود و حتی قرآن به کسانی که سخنان گوناگون را
میشنوند و بهترين آن را انتخاب میکنند، بشارت میدهد، زيرا حرکت و عزم و ارادهی
انسان بايد مبتنی بر تعقل و تفکر باشد تا دوام و بقا يابد. در يک فضای بستهی فکری
و خفقان و اختناق ذهنی نمیتوان اميدی به همراهی و پيروی امت متفکر و انديشمندی
داشت که هدف خود را دنبال کنند.
برداشتهای مختلفی از اسلام وجود دارد که نمونهی
آن را در اسلام طالبان و اسلام برخی افراد داخلی مشاهده میکنيم. اينها در واقع
دين را صرفا با نگاه خشک، خشن و فردی میبينند و دين را ناتوان از اين میدانند که
بتواند به حل مسايل و معضلات سياسی و اجتماعی بپردازد و قابليت و قدرت ادارهی يک
حکومت، کشور و سرزمين را داشته باشد.
ما معتقديم دين آمده است تا برای بشر راه رستگاری،
نجات، حيات و بهتر زندگی کردن را بياموزد. در دين جامع اسلام، ظرفيتهايی وجود
دارد که حتی برای کوچکترين رفتار انسان دستورالعمل دارد و همين دين به عقل بشر
نيز به عنوان يکی از منابع فقه شيعه استناد میکند و بر اين اعتقاد است که بشر
میتواند در راستای عقل خود به هدفها و دستآوردهای بهتر و نوتری برسد.
بنابراين به نظر میرسد آبشخور اصلی افرادی که اين
گونه نگاه را نه تنها نسبت به زن، بلکه نسبت به اقتصاد اسلام، سياست اسلام و
اجتماعيات اسلام دارند، در واقع دين را در حصارهای تنگ ذهنی و فکری خود محصور
کردهاند و اجازهی رشد به تفکرات و انديشههای دينی را نمیدهند. اثرات چنين
تفکراتی بر زنان نيز صدق میکند، اينها زنان را موجودی ناقص، شهروند درجه دوم و
موجود محجوری میدانند که صرفا وظيفهی زايش بر عهده دارند و هيچ گونه نقش و رشد
فکری برای آنها قايل نيستند. در حقيقت تفکر حاکم در زمان جاهليت نسبت به زن به
شکل ديگری در نظرات و ديدگاههای برخی افراد در حال حاضر متجلی شده است. اينها
مانع رشد و فعاليت میشوند و راه را برای پيشرفت زنان مبتنی بر اصول و ارزشهای
اعتقادی میبندند و بنبستی را به وجود میآورند که علیرغم اشتياق و تشنگی که در
دنيای امروز نسبت به الگوی ارايه شده از زن در ايران اسلامی به وجود آمده و
اشتياقی که روحهای تشنه حقيقت در دنيا برای شناخت دقيق از يک الگوی مطلوب مشارکت
زنان در جمهوری اسلامی ايران از خود نشان میدهند را نمیتوانند سيراب کنند و در
نهايت اين عطش با آشاميدنیهای مسمومی سيراب میشود که تصور میکنم مسووليت سنگين
آن بر دوش همين افراد است که اجازهی رشد و بالندگی به اسلام انقلابی و مترقی
نمیدهند.
*** آيا ديدگاه سياسی نسبت به زنان نيز از همين آبشخور تغذيه
میشود؟
+++ دقيقا همين طور است. در ارتباط با حوزهی
سياسی نيز قطعا عرصههای مختلفی برای فعاليت سياسی زنان وجود دارد. ولی در ارتباط
با نقش سياسی زن در ادارهی حکومت و تعيين سرنوشت سياسی ، عدهای مبتنی بر منظر
تحجر، اعتقادی به فعاليت سياسی زنان ندارند. يادآور میشوم در دورهی دوم مجلس
شورای اسلامی زمانی که بيش از پنج سال انقلاب اسلامی ايران گذشته بود، جمعی از
نمايندگان و همين حضرات نامهای خدمت حضرت امام نوشتند که متن آن موجود است و
امضای آقايان نيز در پای آن وجود دارد، اما به دليل احترام به آنان اسامیاشان را
نمیآورم. اينها بعد از گذشت چند سال از انقلاب، بعد از حضور زنان در راهپيمايی
تاسوعا و عاشورا و بعد از کشته شدن زنان در ميدان شهدا، مسجد جامع کرمان،
راهپيمايیهای قم و تبريز و بعد از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و بعد از دور
اول مجلس که چهار زن به عنوان نمايندهی انتخاب شده بودند، گويی تازه از خواب
بيدار شدند و اين سوال برایشان مطرح شد که آيا شرکت زنان در انتخابات حتی به
عنوان رای دادن خلاف شرع نيست. اينها استناد میکردند به نظرات مترقيانه و
آگاهانهی حضرت امام(ره) در سال ۱۳۴۱. حضرت امام(ره) در قايلهی انجمنهای ايالتی
و ولايتی به دليل فضای مسموم جامعه و به دليل شناخت دقيق از سياستهای منحوس پهلوی
به لايحهای که يکی از مواد آن دادن حق رای به زنان بود، اعتراض کرده و دولت را
وادار کردند تا لايحهی خود را از مجلس پس بگيرد. برخی با استناد به اين حرکت حضرت
امام(ره)، گويی تغيير اساسی و بنيادين فضای سياسی و فرهنگی جامعه از فضای مسموم به
فضای معطر اسلامی درک نکردهاند و میپرسند آيا شرکت زنان در انتخابات خلاف شرع
نيست و حضرت امام(ره) قريب به اين مضمون جواب میدهند که طرح اين سوالات خلاف شرع
است و با اين تعبير خود نسبت به انديشه و تفکری که مانع حضور و مشارکت زنان در
سطوح تصميمگيری است، میايستند. ما نمونههای زيادی از اين تصميمات حضرت امام(ره)
را ديدهايم؛ به عنوان مثال در جريان انتخاب يک هيات عالی رتبه برای ارسال پيام
توحيد به دنيای کمونيست آن زمان، با وجود اين که موضوع، مخاطب و بحث مربوط به زنان
نبود، بلکه يک هيات عالی رتبهی سياسی بود، حضرت امام(ره) يک زن را به عنوان
نمايندهی خود انتخاب میکنند و با اين حرکت هم به دنيای آن زمان، هم به دنيای
کمونيست و هم به آخوندهای متحجر و ناآشنا به مسايل میفهمانند که زنان میتوانند و
بايد در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند. راهی که حضرت امام(ره) برای مشارکت زنان
در سطوح بالای تصميمگيری و تصميمسازی باز کردند، بعثت مجدد بود و اميدواريم زنان
ما بتوانند از اين فضا و فرصت پيش آمده حداکثر بهره را جهت ايفای دقيقتر مسووليت
و رسالت خود به عمل آورند.
*** خانم شجاعی، با توجه به اين که ما چنين رهنمودهايی را از حضرت
امام(ره) به يادگار داريم، به نظر میرسد زنان در کشور ما بايد بتوانند به درجات
بالايی در تصميمگيریها برسند، اما در همين راستا و در مقايسهی موقعيت زنان
ايران و زنان کشورهای ديگر در عرصهی سياسی شاهد هستيم که در کشورهای ديگر زنان
حتی در جايگاه نخستوزير و رييس جمهور قرار گرفتهاند، جنابعالی اين موقعيت را به
خصوص اين که ما با پديدهی جهانی شدن نيز مواجه هستيم، چگونه ارزيابی میکنيد؟
+++ مشارکت سياسی به لحاظ علمی و تئوريک معمولا به
دو سطح مشارکت توده و مشارکت نخبگان طبقهبندی میشود. اگر بخواهيم مقايسهای
داشته باشيم، چه در کشور خودمان و چه با کشورهای ديگر، متوجه میشويم، آنچه به
پررنگی در کشور ما مشاهده میشود، رشد و افزايش مشارکت تودهی زنان در عرصههای
تصميمگيری و تصميمسازی است، لذا شاهد هستيم در تنها انتخابات رياست جمهوری کشور
که به صورت ماشينی انجام شد و به استناد آن میتوانيم رای را اعلام کنيم، ۴۴ درصد
شرکت کنندگان، در انتخابات را زنان تشکيل میدهند و اين رقم در مقايسه با تمام
کشورهای دنيا، حتی کشورهای پيشرفتهی اروپايی، توسعه يافته و صنعتی، رقمی بیسابقه
است، زيرا احساس مسووليت زنان را به عنوان تکليف شرعی و سياسی در انتخابات رياست
جمهوری و ساير انتخابات بسيار زياد بوده است.
اما در ارتباط با با گروه نخبگان يا گروه اليت
جامعه، به دليل نامناسب بودن شرايط فرهنگی، قبل از انقلاب زنان نخبهای پرورده
شدند که در واقع به درد همان نظام میخورند و به همين لحاظ شاهد هستيم که در آخرين
دورهی مجلس شورای ملی، بيست زن در مجلس بودند، اما تودهی زنان کاری به مسايل
سياسی نداشتند، زيرا از حداقل امکانات برای رای دادن، يعنی سواد محروم بودند و فقط
در آن زمان ۲۵ درصد زنان باسواد بودند، بنابراين رژيم گذشته برای نشان دادن مشارکت
زنان به صورت نمادين، يک زن را در حزب رستاخيز به عنوان وزير انتخاب کرد و از زنان
به عنوان قايم مقام حزب رستاخيز، وزير مشاور و در مجلس استفاده میکرد، به خصوص در
مجلس بيشتر زنان از منصوبين درجه يک مقامات بودند و در واقع نه انتخاب طبيعی بود و
نه زمينهی رشد و پرورش طبيعی بود، بلکه تنها بخشی از زنان را تربيت و به عنوان
نماينده، انتخاب کرده بودند و انتخاب يک نماينده از شهری مانند بيرجند به اين معنا
نبود که زنان آن شهر به اين سطح از رشد و آگاهی رسيده بودند که بين خود يک زن
فرهيخته را انتخاب کنند، بلکه به دليل ارتباط مقامات آن جا، يک زن انتخاب میشد و
در واقع زنان در زير سايهی يک مرد به مجلس راه میيافتند، نه به دليل هويت شخصی و
حقيقی خود، لذا در مقايسه با دو گروه نخبگان و توده، مشارکت تودهی زنان در کشور
ما بسيار زياد است.
در ارتباط با مشارکت نخبگان نيز يک روند و آهنگ
طبيعی را طی کردهايم. اگر معمولا در مشارکت سياسی به پارامتر تعداد نمايندگان زن
در مجلس نگاه کنيم، شاهد هستيم که به ترتيب در دور اول مجلس شورای اسلامی ۴ نفر،
دور دوم ۵ نفر، دور سوم ۹ نفر، دورهی چهارم ۱۱ نفر، دورهی پنجم ۱۴ نفر و دورهی
ششم ۱۳ نفر به عنوان نمايندهی زن وارد مجلس شدهاند.
اين آهنگ طبيعی و رشد معقولی است، زيرا ما بدون
استفاده از روشهای سهميه يا وتو يا الزام دادن و اجبار کردن مردم برای رای دادن
به خانمها از اين روش استفاده کردهايم.به نظر من جالبتر از بحث تعداد نمايندگان
زن رشد تعداد کانديداهای زن است، زيرا نشانهی اعتماد به نفس، خودباوری و وجود
زنان تحصيل کرده، آگاه و آشنا به مسايل و تصميمگيری سياسی است و رای آوردن آنها
نشان از اعتماد جامعه نسبت به اين زنان است. آمار تعداد کانديداهای زن در مجلس
شورای اسلامی طی دورههای اول تا ششم رشد قابل توجهی است.
در دورهی اول ۹۰ داوطلب زن داشتيم و در دوم دوم
با يک افت قابل توجه مواجه شديم به اين دليل که در دورهی اول به دليل تعدد
گروههای سياسی جامعه که به دليل شرايط خاص بعد از انقلاب به وجود آمده بودند، هر
گروه حتی اگر دو کانديدا معرفی میکرد، يکی از آن دو خانم بود و در واقع بعد از
اصلاح سياسی جامعه در دور دوم ۳۲ نفر داوطلب شدند. از دور دوم به بعد رشد متناسبی
را شاهد هستيم.دورهی سوم ۴۷ نفر، دورهی چهارم ۸۶ نفر، دورهی پنجم ۳۵۱ نفر و در
دورهی ششم ۵۰۴ نفر از زنان جامعه کانديدای انتخابات رياست جمهوری شدند.
رشد ۴۴ درصدی کانديداهای زن بين دورهی پنجم و ششم
در واقع در دوران اصلاحات و پس از دوم خرداد حاکی از اين است که اعتماد به نفس و
خودباوری بين زنان افزايش يافته است.
در ارتباط با مسووليتهای بالای مديريتی نيز طبق
آماری که وجود دارد، تعداد مديران عالی زن طی پنج سال اخير ۳۰۰ درصد رشد داشته است
و در سطوح ديگر مديريتی (ميانی و پايه) نيز رشد قابل توجهی در مورد زنان داريم.
در مجموع کل مديران، در سال ۱۳۷۵ هفتصدوبيستوشش
مدير زن داشتيم و در سال ۱۳۸۰ هزاروصدو هشتاد مدير زن داشتيم و اين نشان از رشد
خوب تعداد مديران زن طی پنج سال اخير است، اما اعتقاد داريم که هنوز هم ظرفيتهای
ناشناخته و امکان رشد برای زنان وجود دارد که نيازمند به فعاليت زنان و نيازمند
اصلاح تفکر جامعه نسبت به مديريت و مشارکت زنان است.
*** خانم شجاعی نظر شما دربارهی تغيير هرم جنسی دانشگاهها چيست،
چه راهکارهای پيشبينی شده است تا علیرغم آنچه برخی گفتهاند اين پديده به جای
تبديل شدن به تهديد به يک فرصت تبديل شود؟
+++ معتقدم يکی از فرصتهای خوبی بود برای نظام
جمهوری اسلامی در جهت دستيابی به هدفهای توسعه فراهم شده است، رشد دانشآموختگی
زنان ماست. البته هنوز تعداد دانشجويان دختر در دانشگاهها از پسران بيشتر نشده
است و در حال حاضر ۴۷ درصد دانشگاهها را دخترها تشکيل میدهند. آماری که اخيرا به
آن استناد میشود، ورود دختران به عرصهی آموزش عالی است و البته به اعتقاد من اين
فرصت خوبی است، زيرا دنيا به سمتی حرکت میکند که حتی در تعيين شاخصهای توسعهی
انسانی فقط ملاکهای اقتصادی در نظر گرفته نمیشوند، بلکه امروزه در دنيا شاخصهای
دانايی را به عنوان شاخص توسعهی انسانی جامعه در نظر میگيرند که يکی از آنها
بالا بودن سواد است، بنابراين حتی تغيير هرم جنسی در دانشگاهها فرصت خوبی برای
حکومت و نظام است، زيرا راحتتر به اهداف توسعه دست پيدا میکنيم.
نبايد تصور کرد که تحصيل و اشتغال دخترها جای
پسرها را میگيرد، زيرا حق همهی آحاد يک کشور استفاده از حق تحصيل و شغل و داشتن
حداقلی از رفاه است، بنابراين حکومت وظيفه دارد برای بهرهمندی از سرمايهی انسانی
که خود اعلام آمادگی کرده است، استفاده کند. مادامی که نظام از اين پديده با
برنامهريزی دقيق استفاده کند، اين فرصت موهبتی برای نظام خواهد بود، ولی اگر نسبت
به آن بیتوجهی شود و با گزينههای بیتصميمی جلو برويم و اجازه بدهيم همان روند
گذشته دربارهی اشتغال، تامين نيروی انسانی، بهرهمندی از نيروی کار پيش گرفته
شود، بايد شاهد دچار شدن جامعه به مشکلات و بحرانها باشيم. لذا دانشآموختگی
فینفسه برای ما يک ارزش و مزيت محسوب میشود.
بايد برای اين فرصت به وجود آمده، برنامهريزی
صحيحی متناسب با نيازهای اجتماعی، وظايف و نقشهای اجتماعی زنان داشته باشيم و
الگوهای مطلوبی برای مشارکت و اشتغال زنان طراحی کنيم، تا به خانواده و جامعه لطمه
وارد نشود و در عين حال از اين سرمايهگذاری زنان به نفع خود و جامعهشان استفاده
شود.
*** با توجه به ديدگاه سنتی برخی در جامعه نسبت به فعاليتهای
زنان، آيا میتوان اميدوار بود که فارغالتحصيلان زن در ساليان آينده بتوانند در
مقاطع تصميمگيری جامعه جای بگيرند؟
+++ از نظر ديدگاه سنتی و متحجرانه، آموزش عالی
زنان ضرورت محسوب نمیشود. در حالی که کشورهای دنيای مدرن و جديد امروز تلاش
میکنند از تمام ظرفيت انسانی خود بهره ببرند.اگر بتوانيم از همهی ظرفيتهای
انسانی جامعه استفاده کنيم، قطعا به درجات بالايی از توسعه خواهيم رسيد. بر خلاف
ديدگاه متحجرانهی برخی نسبت به زنان، ما معتقديم زن محور توسعه است و کشور و
حکومت بايد به وجود زنان تحصيل کردهای که میتوانند برای دستيابی به اهداف نظام
کمک کنند، افتخار کند. عدالت اجتماعی ايجاب میکند که از استعداد و توانمندیهای
زنان بيشتر بهرهمند شويم.
*** خانم شجاعی نظر جناب عالی دربارهی پديدهی جهانی شدن با توجه
به اين که ما نيز در سر راه آن قرار داريم چيست؟ اين سؤال را قبلا نيز مطرح کردم،
با وجود اين که شاهد حضور زنان در برخی کشورها در جايگاه نخست وزير يا رييس جمهور
هستيم و با توجه به موقعيت زنان ايران به لحاظ قرار گرفتن در تصميمگيریهای
سياسيچگونه بايد با پديدهی جهانی شدن مواجه شد؟
+++ جهانی شدن پديدهای است که بالاخره در حال
اتفاق است و روز به روز فضاها و عرصههای جديدی را به وجود میآورد و پديدهای
نيست که بتوان در برابر آن مقابله کرد يا آن را به تاخير انداخت يا مقابل آن
ايستاد، زيرا به نوعی شنا کردن جهت مخالف مسير آب خواهد بود. مهم اين است که ما
بايد در اين مسير خود را به سلاح علم، دانش، تزکيهی نفس، تقوا و ايمان مجهز کنيم
تا در واقع بتوانيم حرف آخر را بزنيم، اگر قرار است دنيا و جهان آينده يک جهان
واحد يک قطبی بشود، چرا سخن حق سخن جهانی نباشد و چرا الگوی زن مسلمان ايرانی
الگوی جهانی نباشد. اگر ما مبتنی بر فطرت و مبتنی بر برداشتهای دقيق، نوين و علمی
از دين حرفی میزنيم، قطعا اين سخن برای دلهای آگاه و جانها و فطرتهای بشر
خريدار خواهد داشت و قطعا میتوان از اين فضا استفاده کرد. اعتقاد دارم با توجه به
فضای باز اطلاع رسانی به وجود آمده از فضای جهانی شدن بهتر میتوان برای رساندن
پيام خود را به گوش مردم حقطلب دنيا استفاده کنيم و در اين زمينه زنان ما با دقت
و ظرافت میتوانند عوامل خوبی برای توسعهی علم و تکنولوژی و فنآوری اطلاعات در
دنيا باشند.
*** در سخنرانی اخير خود در دانشگاه فردوسی مشهد به فضای ياس در
جامعه به خصوص در بين جوانان اشاره داشتهايد، لطفا تبيين بيشتری در اين باره
داشته باشيد؟
+++ به اعتقاد من يک فضای تصنعی با غلظت بالا در
جامعه به وجود آمده که حتی برای برخی به باور تبديل شده است. اين فضای تصنعی حاکی
از اين است که به بنبست رسيدهايم و راهی برای نجات و رهايی وجود ندارد،
درگيریها بسيار شديد است، پيشرفت اقتصادی در کشور رخ نداده است، فضای سياسی بسيار
تنگ است و صحبتهايی از اين قبيل که در مجموع فضای تيره و تار و غبارآلودی را از
جامعهی ايرانی نشان میدهد. اين حرفها به اندازهای بيان شده است که حتی کسانی
که از ابتدا چنين حرفهايی را باور نداشتند و مقابل اين هجمهی تبليغاتی
میايستادند، به تدريج آن را باور کردهاند. همان گونه که در آن سخنرانی اشاره
کردهام، رقابت تلخ و ناصوابی بين گروههای مختلف سياسی در جهت تخريب شخصيت يکديگر
و محو دستآوردهای انقلاب اسلامی به وجود آمده است و همهی اينها در واقع به
مصداق «يکی بر سر شاخ بن میبريد» به بدنهی اصلی نظام ضربه میزند.
در جلسهای که ما خدمت مقام معظم رهبری بوديم،
ايشان به صراحت فرمودند که چرا پيشرفتها و دستآوردهای دولت بيان نمیشود. اين در
حالی است که ما معمولا در گزارشها، خبرها و مصاحبههای خود بيان میکنيم، اما به
دليل محدود بودن فضای اطلاع رسانی کشور و حاکميت برخی از تفکرات سياسی و
انديشههای سياسی بر برخی از دستگاههای اطلاع رسانی اين مطلب به گوش همه نمیرسد.
جوانان ما دارای شور و نشاط و شادابی بسيار زيادی
بودند و با اميد بسيار زياد وارد عرصهی اجتماع شدند و خوشبختانه در عقبهای که ما
بعد از دو دهه از انقلاب پشت سر گذاشتهايم، يعنی در حماسهی دوم خرداد شرکت وسيع
و فعالی داشتند. اولين پيام مقاممعظمرهبری پس از حماسهی دوم خرداد اين بود که
اين انتخابات انقلاب را مدتها بيمه کرد، ولی متاسفانه کسی به آن نپرداخت و تفسيری
از اين بيان اعلام نشد. اين حرف بايد بارها و بارها تکرار شود که حضور وسيع و
گستردهی اقشار گوناگون مردم، جناحهای مختلف سياسی و به خصوص جوانانی که شايد
برای اولين بار پای صندوق انتخابات رفتند، انقلاب را بيمه کردند، زيرا در واقع
سیميليون نفر جمعيتی که در حماسهی دوم خرداد شرکت کردند به نظام و انقلاب رای
دادند و بيستميليون نفر به مردی از تبار رسول الله رای دادند که مورد تاييد رهبر،
شورای نگهبان و مسوولين نظام بود. متاسفانه قدر اين فرصت و موهبت دانسته نشد و به
جای اين که از شرايط به وجود آمده جهت استفادهی بيشتر از ظرفيتهای شناخته نشدهی
جوانان و آحاد جامعه، برای تقويت اميدواری، مقبوليت، مشروعيت، وابستگی، اعتقاد و
باور مردم به نظام استفاده شود، در جهت ناکارآمد نشان دادن دولت و بزرگنمايی
ضعفها و مشکلات دولت تلاش شدهاست، نمیگويم هيچ ضعفی وجود نداشته است، زيرا قطعا
نقص و کاستی و ضعف هم بوده است. متاسفانه بيرون از نظام عدهای درک درستی از
انديشهها و نظرات رياست محترم جمهور نداشتند و به تعبير خود تصور کردند که اصلاحی
خارج از نظام انجام شده است و برخی تحليل ديگری از خاتمی داشتند، ولی بعد از اين
که نتيجه گرفتند، خاتمی همان انديشه و تفکر انقلابی در راستای انديشههای حضرت
امام(ره) است به تجديد نظر در تحليلهای خود پرداختند.
*** عوامل بهوجود آمدن چنين فضايی و نتيجه آن چيست؟
+++ در حال حاضر دوستان ناآگاه از يک طرف و دشمنان
دانا و آگاه از طرف ديگر دست به دست هم دادهاند تا اين فضا به وجود آيد. چنين
فضايی نگرانی بزرگی را برای مسوولين فراهم کرده است. حضرت امام(ره) در هشداری
فرمودند يکی از آفتهای بزرگی که انقلاب را تهديد میکند، ايجاد روحيهی ياس و
نااميدی و ايجاد جو نااميدی در بين مردم است و دشمن زمانی که حس کند اين روحيه بر
مردم غلبه کرده است، احساس میکند در ايران جای پا و امکان ظهور و بروز دارد.
مادامی که مردم مصمم، اميدوار و با اعتقاد و باور قلبی نسبت به نظام، به پشتيبانی
از مسوولين تلاش میکنند، دشمن راهی برای ورود نخواهد داشت. معتقدم و آمار و
نظرسنجیها و تحقيقات نيز نشان میدهد که درصد بالايی از جوانان اعتقاد به دين و
خدا، هويت ملی و ايرانی دارند و نسبت به نظام، رهبری و رياست جمهوری اعتقاد و علاقه
دارند، اما فضای تبليغی و اطلاع رسانی مسموم است. اميدوارم اين تذکرات عدهای را
به هوش آورد تا به گوش جان بپذيرند و مقداری در جهت صحيح حرکت کنند. به هيچ وجه
منظورم اين نيست که بايد جلوی نقد منصفانه و مشفقانه را گرفت، اما در شرايطی که
همهی بيگانگان و دشمنان جهت اثبات نداشتن توانايی دين برای ادارهی حکومت تلاش
میکنند، ناکارآمد جلوه دادن دولت که در واقع ناکارآمد جلوه دادن نظام است، آب به
آسياب دشمن ريختن است.
*** خانم شجاعی شما در پاسخ اخير خود به نوعی فضای جامعه را ترسيم
کرديد. در چنين فضايی شاهد هستيم که اخيرا آقای خاتمی لوايحی را پيشنهاد دادند و
اظهار نظر زيادی دربارهی اين لوايح در جامعه صورت گرفته است، با وجود اين که دولت
بارها و صراحتا اعلام کرده است که اين لوايح نص صريح قانون اساسی است، ولی برخی
تصويب اين لوايح را موجب ديکتاتوری و استبداد میدانند، نظر جنابعالی در اين باره
چيست؟
+++ افرادی که متن دقيق لايحه را مطالعه کردهاند
و کسانی که حداقل يک بار قانون اساسی را خواندهاند، متوجه خواهند شد که لايحه
تبيين اختيارات رييس جمهور به هيچ وجه منجر به ديکتاتوری نخواهد شد، بلکه نتيجهی
اين لايحه تحقق بيشتر دموکراسی و اصول مسلم قانون اساسی است، زيرا در قانون اساسی
مسووليت اجرای قانون اساسی به عهدهی رييس جمهور به عنوان شخص دوم مملکت گذاشته
شده است. در نظامی که تحت لوای فقيه مقتدر، آگاه و آشنا به شرايط زمان اداره
میشود، قطعا ديکتاتوری به وجود نخواهد آمد. نظامهايی به ديکتاتوری منجر میشود
که در واقع رييس جمهور در آن در پی زمان مادامالعمر و اختيارات بیحد باشد و تسلط
اقتدارگرايانه بر قوای ديگر داشته باشد، اما قانون اساسی ما به حق چارچوب وظايف
افراد و اصل تفکيک قوا را ترسيم کرده است و در عين حال رييس جمهور نيز در جهت
اجرای قانون اساسی از مسووليت مبرا نيست و مسووليت اجرا به عهدهی او گذاشته شده
است. اين لايحه به تبيين بيشتر و دقيقتر اختيارات رييسجمهور در جهت اجرای دقيق
قانون اساسی کمک میکند. به دليل مسايل و مشکلاتی که طی چند سال اخير با آن مواجه
بوديم و برداشتهای ناصوابی که دربارهی اختيارات رييس جمهور بيان میشد، نيازمند
چنين لايحهای بوديم که در نتيجه يک فضای مفهومی مشترک و برداشت صحيح از اختيارات
رييس جمهور در چارچوب قانون اساسی به وجود خواهد آمد.
*** نظر شما دربارهی ديگر لايحه پيشنهادی رييسجمهور چيست؟
+++ در مورد لايحهی ديگر که بحث نظارت استصوابی
است، ابتناء اصلی اين لايحه بر اصل صحت است. يعنی اصل بر اين است که در نظام
جامعهی اسلامی افراد و اشخاص دارای پاکی، سلامت و صحت رفتار هستند، يعنی اصل بر
برائت و صحت میگذاريم مگر خلاف آن ثابت شود و لذا تلاش میشود انتخابات در فضا و
شرايط مناسب و با اعتماد بيشتر انجام شود تا مشارکت مردم را به همراه داشته باشد و
از برخی تشنجات و درگيریهای لفظی و فکری که منجر به ايجاد تشنج و نگرانی برای
مردم میشود، جلوگيری کند.
*** روند بررسی اين لوايح را در مجلس و شورای نگهبان چگونه
پيشبينی میکنيد؟
+++ با توجه به مستند بودن و موازين حقوقی لحاظ
شده در لايحه و با توجه به داشتن شرايطی که در فقهای شورای نگهبان (اصل تقوا و اصل
عدالت) ملاحظه میشود، پيشبينی میکنم که اين لايحه به تصويب شورای محترم نگهبان
نيز برسد، زيرا با شرع و قانون اساسی مغايرتی ندارد و وظيفهی شورای نگهبان اين
است که قوانين مغاير با شرع يا قانون اساسی را رد کند و اميدوارم در يک فضای بسيار
مناسب و بر اساس وفاق اجتماعی بين نيروهای مختلف ، جناحهای گوناگون، ارکان مختلف
نظام و قوا آن هم در شرايط حساس تاريخی و سياسی که ما د¯ر آن قرار داريم، لوايح به
تاييد نمايندگان مجلس و تاييد شورای محترم نگهبان برسد تا اقتدار نظام را يک بار
ديگر و به نوع ديگر تضمين کند.
از همکاری شما متشکرم.
|